حملات اخیر جنگندههای پاکستانی به کابل و پکتیکا، یکبار دیگر آسیبپذیری حریم هوایی افغانستان را برملا ساخت. این تهاجم که در چهارمین سال حاکمیت دوباره طالبان رخ داد، نه تنها پرسشهای جدی درباره حاکمیت ملی برانگیخت، بلکه خلأ استراتژیک عمیقی را در ساختار دفاعی کشور آشکار کرد.
واقعیت تلخ آن است که آسمان افغانستان همچنان برای پرواز پهپادهای بیگانه و جنگندههای متجاوز باز مانده است. این نخستین بار نیست که حریم هوایی افغانستان نقض میشود. پیش از این، پهپادهای تهاجمی امریکایی نیز اهدافی را در قلب کابل مورد اصابت قرار داده بودند.
این تکرار نشان میدهد که نظام حاکم فاقد ابزار و توان لازم برای صیانت از آسمان کشور است. این درحالی است که در دنیای معاصر، حاکمیت ملی تنها به کنترل مرزهای زمینی محدود نمیشود؛ بلکه حفاظت از حریم هوایی اهمیتی برابر و چه بسا بیشتر یافته است. قدرت هوایی در عصر حاضر معیار تعیینکننده پیروزی و شکست است.
افغانستان امروز در تنگنای استراتژیک قرار دارد. دههها جنگ و تخریب، زیرساختهای دفاع هوایی کشور را از میان برده است. نیروی هوایی که زمانی در منطقه مطرح بود، اکنون به شبحی از گذشته تبدیل شده است. این ناتوانی، کشور را در برابر هر تهدید خارجی آسیبپذیر ساخته و موقعیت ژئوپولیتیک آن را متزلزل کرده است. حکومت فعلی هم نه تنها قادر به مقابله با تهدیدات هوایی نیست، بلکه حتی توان رصد و هشدار به موقع را نیز ندارد.
چالش اصلی، فقدان سیستم پدافند هوایی یکپارچه و نیروی هوایی مجهز است. بدون رادارهای پیشرفته، موشکهای زمین به هوا و جنگندههای مدرن، هیچ کشوری نمیتواند حریم هوایی خود را حفظ کند.
افغانستان در این عرصه با خلأ فاحشی مواجه است که ریشه در تحریمهای بینالمللی، انزوای سیاسی و نبود منابع مالی دارد. این وضعیت نه تنها امنیت ملی را تهدید میکند، بلکه اعتبار بینالمللی حکومت را نیز مخدوش میسازد.
راهحل این معضل، سرمایهگذاری گسترده در صنعت دفاع هوایی است. افغانستان باید با همکاریهای منطقهای و بینالمللی، به تقویت ناوگان هوایی و استقرار سیستمهای پدافندی نوین بپردازد.
بدون این اقدام، حاکمیت ملی همواره ناقص خواهد ماند و کشور در معرض تهدیدات مکرر قرار خواهد گرفت. حفاظت از آسمان افغانستان باید در گرو اراده و توان ملی باشد، نه در انتظار یاری ابرقدرتها یا تحمل نقض مکرر حریم هوایی از سوی قدرتهای خارجی.