جولانی و اسرائیل؛ دو چهره از یک پروژه برای نابودی سوریه

سقوط اسد، صعود جولانی و فرصت ‌طلبی اسرائیل؛ چگونه دو دشمن ظاهری در عمل متحد شدند تا پیکر سوریه را تکه ‌تکه کنند؟
جولانی و اسرائیل؛ دو چهره از یک پروژه برای نابودی سوریه

یک سال پس از سقوط دولت بشار اسد، سوریه نه به ثبات که به ویرانی رسیده است.«جولانی»، با تغییر نام و نقاب سیاسی، چهره‌ی تازه‌ای از استبداد را بر ویرانه‌های دمشق برپا کرده است.

اسرائیل همچنین با انجام بیش از ۵۰۰ حمله هوایی به خاک سوریه، بیش از ۹۰ درصد از تجهیزات نظامی این کشور، از جمله جنگنده‌ها و بالگردهای آن را نابود کرد. در فاز دوم این حملات، زیرساخت‌های اقتصادی و بهداشتی سوریه و نیز نیروی دریایی آن به‌طور کامل توسط نیروی هوایی اسرائیل منهدم شد.
هم‌زمان، اسرائیل با اشغال ۴۴۰ کیلومتر مربع از خاک سوریه، عملاً به شریک و هم‌پیمان جولانی در پروژه‌ی تضعیف و تجزیه‌ی این کشور تبدیل شده است.

یاد داشت پیش‌ رو، بر اساس داده‌های میدانی، گزارش‌های حقوق بشری و واقعیت‌های سیاسی، جولانی و اسرائیل را دو ضلع از یک مثلث سیاه معرفی می‌کند که هدف مشترکشان نه صلح و بازسازی، بلکه نابودی سوریه و فروپاشی هویت ملی و دینی سوریه است.

وقتی در دسامبر ۲۰۲۴ نظام بشار اسد فرو پاشید، مردم سوریه امیدوار بودند که شاید بامداد آزادی از پس جنگ، تحریم و بی ثباتی پدیدار شود.
اما آنچه در واقع رخ داد، برآمدن سایه‌ای سیاه‌ تر بر پیکر زخمی سوریه بود: ظهور «جولانی»، مردی که از القاعده برخاست، از داعش جدا شد، و با نقاب اصلاح ‌طلبی بر تخت قدرت در دمشق نشست.

در همان حال که جولانی به زبان سیاست از “ثبات” و “بازسازی” سخن می‌گفت، اسرائیل از آسمان و زمین، پیکر سوریه را در هم می‌کوبید.
اسرائیل با ۵۰۰ حمله هوایی زیرساخت‌های نظامی، بهداشتی و اقتصادی سوریه را ویران کرد.
پرسش اصلی اینجاست: اگر اسرائیل، در سال‌های پیش از سقوط اسد، به مجروحان گروه‌های مسلح وابسته به جولانی کمک پزشکی می‌کرد و از او حمایت می‌نمود، چرا امروز سوریه جولانی را بمباران می‌کند؟

پاسخ روشن است: برای اسرائیل، نه مردم سوریه اهمیتی دارند و نه جولانی؛ و برای جولانی نیز نه مردم سوریه مهم‌اند و نه حاکمیت ملی آن.
برای هر دو، تنها چیزی که اهمیت دارد، امنیت اسرائیل و تداوم سلطه‌ی آن در منطقه است.

جولانی، متولد ریاض و از تبار خاندان الشرع، با سابقه‌ی عضویت در القاعده عراق و داعش (جبهه‌النصره)، در طول دو دهه از یک فرمانده تروریستی به یک حاکم فرقه‌ گرا بدل شد.
در سال ۲۰۲۵، او خود را «احمد الشرع» نامید، البته نه از تواضع، بلکه از محاسبه‌ای دوگانه:
نخست برای آنکه با حذف واژه «جولانی»، رضایت اسرائیل را جلب کند و به ‌نوعی اعلام نماید که “بلندی‌های جولان دیگر از آنِ سوریه نیست.”!
دوم برای آنکه خاطره‌ی جنایات اش از سر بریدن کودکان تا تجاوز و شکنجه‌ی زنان در ذهن جهانیان با نام «جولانی» تداعی نشود!

اما تاریخ و حقیقت با تغییر نام پاک نمی‌شوند. به همین دلیل باید رسانه‌های آزاد جهان و وجدان بیدار بشریت، او را همواره «جولانی» بخوانند، چراکه این نام نه ‌تنها حامل جنایات اوست، بلکه یادآور بلندی‌های جولان است؛ سرزمینی که هنوز بخشی از پیکر سوریه و وجدان ملی آن است!

طبق گزارش‌های مستند، جولانی در نخستین سال حکومت خود دست ‌کم ۵۲ علوی را در لاذقیه اعدام کرد و طی تنها سه روز، ۱۷۰۰ غیرنظامی علوی را قتل‌عام نمود.
او در زندان‌های خود ۵۹ نفر را زیر شکنجه کشت و ده‌ ها زن و دختر علوی را ربود.
بیش از ۵۰ هزار نفر ناپدید و یک میلیون نفر آواره شدند.

این رفتارها نه سیاست امنیتی که جنایت علیه بشریت است و از منظر دین اسلام نیز، آشکارا مصداق فساد فی‌الارض است.
قرآن کریم در سوره مائده آیه ۳۲ می‌فرماید: «هر کس انسانی را جز به قصاص یا به سبب فساد در زمین بکشد، گویی همه‌ی انسان‌ها را کشته است.»

جولانی نه برای عدالت، که برای بقای خویش و رضایت اسرائیل کشت و همچنان می‌کشد؛ و در این راه از ابزار مذهب، فرقه و ترس سوءاستفاده می‌ کند.

هم‌ زمان با استبداد داخلی جولانی، اسرائیل حملات بی ‌سابقه‌ای به خاک سوریه آغاز کرد.
از دسامبر ۲۰۲۴ تا کنون، بیش از ۵۰۰ حمله هوایی تأسیسات نظامی، بهداشتی و اقتصادی سوریه را ویران کرده‌اند.
ارتش صهیونیستی ۴۴۰ کیلومتر مربع از اراضی سوریه را اشغال کرده و حتی نتانیاهو اعلام کرده است که نیروهایش “تا پایان ۲۰۲۵” در منطقه جبل‌الشیخ باقی خواهند ماند.

سکوت جولانی در برابر این تجاوزها، خیانت ‌بار و هدفمند است.
او برای حفظ قدرت، امنیت اسرائیل را بر امنیت ملت سوریه مقدم شمرده و حتی در مذاکرات پنهان در پاریس و آذربایجان، برای دستیابی به “توافق امنیتی با تل‌آویو” تلاش کرده است.
این همان جایی است که چهره‌ی واقعی او آشکار می‌شود:
جولانی و اسرائیل دو بازوی یک طرح‌اند، یکی از درون با خنجر فرقه‌گرایی، دیگری از بیرون با بمباران و اشغال.

اگر سیاست را از منظر اخلاق بررسی کنیم، جولانی و اسرائیل در دو سوی یک تراژدی اخلاقی ایستاده‌اند:
یکی در لباس «دولت موقت» و دیگری در جامه‌ی «دولت اشغالگر»، هر دو با نقض کرامت انسان، اصول دین و وجدان بشری را لگدمال کرده‌اند.

اسلام حقیقی، دین عدل و رحمت است؛ اما جولانی با اعمال خود چهره‌ی اسلام را نزد جهانیان لکه‌دار کرده است.
و اسرائیل، که مدعی دفاع از ارزش‌های غربی است، با بمباران شفاخانه ها، مکاتب سوریه و حتی کودکستان ها، همان ارزش‌ها را به سخره گرفته است.

در این میان، قربانی مشترک هر دو، ملت سوریه است، ملتی که از دولت بشار گریخت تا در دام تروریسم و اشغالگری گرفتار شود. سوریه امروز میان دو آتش گرفتار است: آتش درون، از سوی جولانی و نظام فرقه‌گرای او و آتش بیرون، از سوی اسرائیل و حامیان اش.

اما تاریخ گواهی می‌دهد که هیچ قدرتی بر پایه‌ی خون و دروغ پایدار نخواهد ماند.
جولانی می‌تواند نامش را به احمد الشرع عوض کند، اما وجدان جهانی نام واقعی او را (جولانی) فراموش نخواهد کرد. و اسرائیل می‌تواند زمین سوریه را اشغال کند، اما نمی‌تواند روح آزاد این ملت را تصرف نماید.

در پایان باید با صدای بلند گفت: اسم واقعی او “جولانی” جنایتکار است.!
زیرا این نام، یادآور جنایت و خیانت اوست و هم ‌زمان نمادی است از بلندی‌های جولان که هنوز به سوریه تعلق دارد.

سوریه دوباره خواهد ایستاد نه با شمشیر ترور، بلکه با خرد، عدالت و ایمان مردمان اش.
و آن روز، نام جولانی و اسرائیل، هر دو، در حافظه‌ی تاریخ در کنار هم ثبت خواهند شد؛
به‌عنوان دو چهره‌ی یک جنایت علیه انسانیت!

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
رتبه بندی نوشته
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x