در سالهای اخیر، یکی از مشکلات مهمی که بیشتر جوامع با آن روبهرو هستند، موضوع بحران هویت در میان جوانان است. این بحران باعث شده بسیاری از جوانان ندانند که دقیقاً چه کسی هستند، به چه چیزی باید باور داشته باشند و چه نقشی در جامعه و آینده دارند. این سردرگمی درونی، در بسیاری از موارد به بیانگیزگی، ناامیدی، دوری از دین و فرهنگ خودی، یا حتی جذب شدن به فرهنگهای بیگانه منجر شده است.
یکی از دلایل اصلی این بحران، حضور پررنگ رسانههای غربی و تبلیغات فرهنگی آنهاست. این رسانهها، تصویری از زندگی، آزادی، موفقیت و حتی دین ارائه میدهند که با باورهای اسلامی تفاوت زیادی دارد. جوانان بهطور مداوم با این تصویرها مواجه هستند و وقتی میبینند چیزی که از فرهنگ خود شنیدهاند با آنچه در این تصاویر میبینند فرق دارد، دچار تردید و سردرگمی میشوند.
از طرف دیگر، نهادهای دینی و فرهنگی در بسیاری از کشورهای اسلامی نتوانستهاند با زبان امروزی و به شکل قابلقبول، به نیازهای فکری و روحی جوانان پاسخ دهند. سخن گفتن با جوانان با زبان سنگین، کلیشهای یا فقط نصیحتگونه، باعث میشود آنها احساس کنند این نهادها درد آنها را نمیفهمند. وقتی دین و فرهنگ فقط به صورت شعار یا مراسم رسمی دیده شود، طبیعی است که جوانان احساس پیوند واقعی با آن نکنند.
همچنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی در بسیاری از کشورها، از بیکاری و تبعیض گرفته تا نبود عدالت و فرصت برابر، به بحران هویت دامن زده است. وقتی جوانی تلاش میکند اما موفق نمیشود، یا در جامعه احساس ارزشمند بودن نمیکند، کمکم نسبت به همه چیز – ازجمله باورهای سنتی خود – بیاعتماد میشود.
نتیجه این شرایط، در رفتار و ذهن برخی از جوانان دیده میشود؛ بعضی کاملاً از فرهنگ و دین خود فاصله میگیرند، بعضی دنبال مهاجرت هستند، و برخی هم به تفکرات افراطی کشیده میشوند. در همه این حالتها، احساس تعلق به جامعه و دین کاهش مییابد، و این برای آینده جامعه اسلامی خطرناک است.
با این حال، این وضعیت قابل اصلاح است. راه نجات از بحران هویت، بازگشت به هویت اسلامی، اما با نگاهی تازه و زبانی قابلفهم برای نسل امروز است. دین اسلام پاسخ بسیاری از نیازهای انسان امروز را در خود دارد؛ کافی است آن را درست و با روشهای جذاب و موثر بیان کنیم. همچنین، جوانان باید نمونههای موفقی را ببینند که نشان دهند میتوان هم دیندار بود و هم خلاق، هم باهویت بود و هم پیشرو. این الگوها میتوانند اعتماد به نفس را به جوانان برگردانند.
نظام آموزشی نیز باید اصلاح شود؛ بهگونهای که بهجای حفظ کردن اطلاعات، به جوانان بیاموزد که کی هستند، چرا مهماند و چه آیندهای میتوانند بسازند. از سوی دیگر، رسانهها نقش مهمی دارند و باید تصویر درستی از جوان مسلمان، امید، تلاش، و سبک زندگی اسلامی ارائه دهند.
بنابراین، بحران هویت در جوانان یک هشدار است، اما در دل خود یک فرصت هم دارد. اگر بهجای نادیده گرفتن یا فقط گلایه کردن، با واقعبینی، دلسوزی و تدبیر وارد میدان شویم، میتوانیم نهتنها این بحران را مدیریت کنیم، بلکه از دل آن نسلی بسازیم که با ایمان، آگاهی و اعتماد به نفس، آیندهساز امت اسلامی باشد.