جنگ الکترونیک و فروپاشی تدریجی قدرت امریکا

ماهیت جنگ الکترونیک و فضای اطلاعاتی دربرگیرندهٔ مزاحمت، اختلال، فریب، شنود و سرکوب سامانه‌های الکترونیکی، راداری، ارتباطی و سایبری است. قدرت واقعی در این میدان نه در شمار موشک‌ها و تانک‌ها، بلکه در کنترل فضای اطلاعات، شبکه‌ها و داده‌ها نهفته است.
جنگ الکترونیک و فروپاشی تدریجی قدرت امریکا
لینک کوتاه: https://memar.press/?p=158453
منتشر شده در 9 ساعت پیش
شماره خبر 158453
13 عقرب 1404

نویسنده: م. کهریزنوی

در عصر حاضر که جنگ‌های کلاسیک به کناره رفته و عرصه مقابله به حوزه‌های نامرئی چون فضای الکترونیک، سایبری، اطلاعاتی و داده‌ها کشیده شده، قدرت ایالات متحده امریکا با تکیه بر فناوری و ابرقدرتی سنتی، در معرض فروپاشی هیمنه و اعتبار خود قرار گرفته است. این یادداشت به بررسی این واقعیت می‌پردازد که چگونه عملیات جنگ الکترونیک در میدان‌های مختلف، از آسیای میانه تا خاورمیانه، فروپاشی نسبی اقتدار امریکا را تسریع کرده است، با تمرکز بر نمونه های مختلف و تضاد میان قدرت ظاهری و واقعی.

طی دهه‌های اخیر، امریکا بر پایه سه رکن اصلی ارتش‌محوری، فناوری پیشرفته و حضور جهانی، خود را به‌عنوان ابرقدرت مطلق معرفی کرده بود. اما ظهور جنگ‌های ناقل، حملات سایبری، جنگ اطلاعاتی، و نقش‌آفرینی بازیگران فرامنطقه‌ای، این مدل را به چالش کشیده است. جنگ الکترونیک و عملیات اطلاعاتی تبدیل شده‌اند به سلاح‌هایی که می‌توانند بدون حضور گسترده نظامی، هیمنه ابرقدرت‌ها را نشانه روند. به عبارتی، جنگ سخت دارد با جنگ نرم و الکترونیک تلفیق می‌شود و در این بازی، منطق قدرت سنتی امریکا دچار تزلزل شده است.

ماهیت جنگ الکترونیک و فضای اطلاعاتی دربرگیرندهٔ مزاحمت، اختلال، فریب، شنود و سرکوب سامانه‌های الکترونیکی، راداری، ارتباطی و سایبری است. قدرت واقعی در این میدان نه در شمار موشک‌ها و تانک‌ها، بلکه در کنترل فضای اطلاعات، شبکه‌ها و داده‌ها نهفته است. امریکا در طول سال‌ها میلیاردها دالر صرف توسعه سامانه‌های پیشرفته کرده است، اما تجربه نشان داده است که فناوری، زمانی که به‌تنهایی تکیه‌گاه قدرت باشد، به ضعف می‌انجامد.

در سال‌های اخیر نشانه‌های روشنی از فروپاشی هیمنه امریکا در عرصه‌های نظامی و اطلاعاتی آشکار شده است. در برخی درگیری‌های منطقه‌ای، امریکا نتوانسته کارآمدی مورد انتظار را نشان دهد. همچنین اختلال در شبکه‌های اطلاعاتی و عملیات سایبری از سوی بازیگران دیگر، ثابت کرده که ابرقدرتی مطلق دیگر تضمینی برای پیروزی نیست. تحلیل‌های مراکز اندیشه ‌ورزی همچون «Atlantic Council» نیز گواه آن است که تعادل قدرت در منطقه به‌طور بنیادین دگرگون شده است.

در این میان نقش ج.ا.ایران، رژیم کودک‌کش اسرائیل و حضور امریکا در پشت صحنه، اهمیت ویژه‌ای یافته است. اگرچه نمی‌توان گفت امریکا کاملاً شکست خورده، اما در «جنگ دوازده‌روزه میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل ـ امریکا»، واقعیت‌های تازه‌ای آشکار شد. در این نبرد، هم ج.ا.ایران به ضعف‌های تکنولوژی نظامی امریکا و اسرائیل پی برد و هم خود امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها به قدرت رو‌به‌رشد و توانمندی‌های ایران در عرصه‌های نظامی و الکترونیکی واقف شدند. شواهد نشان می‌دهد که سامانه‌های اطلاعاتی و جنگ الکترونیک امریکا و اسرائیل با نقص‌های جدی روبه‌رو شده‌اند. ج.ا.ایران توانسته است با بهره‌گیری از ابزارهای الکترونیکی، بخش‌هایی از سامانه‌های دشمن را مختل یا نابود کند؛ رخدادی که از کاهش فاصله فناوری و اطلاعات میان ابرقدرت‌ها و بازیگران منطقه‌ای حکایت دارد.

پیامد این وضعیت برای نظم جهانی و حقوق بین‌الملل بسیار قابل‌تأمل است. تضعیف هیمنه امریکا می‌تواند هم به‌معنای خلأ قدرت و هم فرصتی برای ظهور بازیگران تازه باشد. با این حال، از منظر اخلاقی و حقوق بشری، وقتی ابرقدرت‌ها نتوانند نقش خود را به‌درستی ایفا کنند و یا از فناوری‌های جنگ الکترونیک برای نقض حاکمیت کشورها بهره گیرند، مشروعیت اخلاقی و انسانی نظام بین‌الملل زیر سؤال می‌رود. امریکا و اسرائیل باید پاسخ دهند که چگونه با تکیه بر فناوری پیشرفته، به تخطی از حقوق بشر، تجاوز و ایجاد اختلال در حاکمیت کشورها دامن زده‌اند.

جنگ الکترونیک نه صرفاً فناوری، بلکه عرصه قدرت نوین است؛ عرصه‌ای که امریکا تا پیش از این در آن پیشتاز بود، اما اکنون هیمنه‌اش در معرض بازبینی جدی است. بازیگران منطقه‌ای چون ج.ا.ایران نشان داده‌اند که می‌توانند با دسترسی به فناوری و اطلاعات، شکاف میان قدرت سنتی و نوین را کاهش دهند. این تحول، برای سیاستمداران، تحلیل‌گران و فعالان حقوق بشر فرصتی است برای بازنگری در مفاهیمی چون ابرقدرت، حاکمیت، و اخلاق در عصر انقلاب دیجیتال.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email