توافق دوحه طالبان و پاکستان؛ صلح پنهان، بحران آشکار

تاریخ معاصر افغانستان آینه‌ای است از پیمان‌ها و توافق‌هایی که هرگز برای مردم نوشته نشده‌اند. از توافق دوحه میان امریکا و طالبان در سال ۲۰۲۰ تا همین توافق اخیر طالبان با پاکستان در دوحه ۲۰۲۵، همواره ملت افغانستان تماشاگر تصمیماتی بوده که پنهان از ملت گرفته شده‌اند. توافق اخیر میان وزارت دفاع طالبان و پاکستان با میانجی‌گری قطر و حمایت ترکیه، در ظاهر برای آتش‌بس و احترام متقابل تنظیم شده است.
توافق دوحه طالبان و پاکستان؛ صلح پنهان، بحران آشکار

توافق تازه طالبان با پاکستان در دوحه، نه نشانه‌ای از صلح است و نه پاسخی به بحران امنیتی در منطقه؛ بلکه پرده‌ای از بازی‌های پنهان و معامله‌های مبهمی است که بار دیگر افغانستان را در میانه‌ی میدان رقابت‌های استخباراتی و تروریستی قرار داده است. دو طرف از شفافیت می‌گریزند، یکدیگر را متهم می‌کنند و مردم افغانستان بار دیگر قربانی سیاست‌هایی می‌شوند که به نام «صلح» اما در واقع برای تحکیم نفوذ و بقا طراحی شده‌اند.

تاریخ معاصر افغانستان آینه‌ای است از پیمان‌ها و توافق‌هایی که هرگز برای مردم نوشته نشده‌اند. از توافق دوحه میان امریکا و طالبان در سال ۲۰۲۰ تا همین توافق اخیر طالبان با پاکستان در دوحه ۲۰۲۵، همواره ملت افغانستان تماشاگر تصمیماتی بوده که پنهان از ملت گرفته شده‌اند.
توافق اخیر میان وزارت دفاع طالبان و پاکستان با میانجی‌گری قطر و حمایت ترکیه، در ظاهر برای آتش‌بس و احترام متقابل تنظیم شده است. اما تناقض‌گویی‌های دو طرف، پنهان‌کاری در متن توافق، و اختلاف روایت‌ها درباره محتوای آن، پرسش‌های بنیادینی را در مورد ماهیت این پیمان و اهداف پشت پرده آن برمی‌انگیزد.

وزارت دفاع طالبان مدعی است که توافق دوحه تنها شامل آتش‌بس، خودداری از حملات متقابل و احترام متقابل است. اما وزیر دفاع پاکستان سخن از «جزئیات محرمانه» و سه محور اصلی، بازگشت مهاجران، توقف حمایت از تحریک طالبان پاکستان (TTP) و تجارت دوجانبه می‌گوید.
این تفاوت فاحش در روایت‌ها، نه صرفاً اختلاف لفظی، بلکه نشانه‌ای از عدم صداقت سیاسی و بحران مشروعیت در هر دو طرف است. طالبان می‌کوشند از اتهام همکاری با گروه‌های تروریستی شانه خالی کنند، و پاکستان می‌خواهد از درون این توافق، امتیاز امنیتی و سیاسی بگیرد. نتیجه؟ افغانستان دوباره به میدان معامله بدل می‌شود؛ نه کشوری مستقل، بلکه سرزمینی که بر سر آن توافق می‌شود، نه با آن.

بیشتر بخوانید:  رسانه‌های پاکستانی: اسلام‌آباد دیگر از طالبان حمایت نمی‌کند

طالبان با عدم انتشار متن توافق‌نامه، عملاً حق آگاهی مردم را زیر پا گذاشته‌اند، مردم حق دارند بدانند در ازای چه بهایی وطن معامله می‌شود.
پنهان ‌کاری در امور ملی، به‌ ویژه در قراردادهای امنیتی، مغایر اصول بین‌المللی و نشانه‌ی ترس از پاسخ ‌گویی است. طالبان نه منتخب مردم‌اند و نه به آنان پاسخ می‌دهند، پس شفافیت برایشان تهدید است، نه وظیفه.
تاریخ نشان داده است که هر توافق محرمانه‌ای در افغانستان، در نهایت به فاجعه ختم شده است، از پیمان‌های دوران شوروی گرفته تا توافق دوحه با امریکا که به سقوط جمهوریت انجامید.

طالبان با زبان انکار سخن می‌گویند، اما واقعیت فریاد می‌زند: امروز در افغانستان بیش از بیست گروه تروریستی فعال‌اند؛ از القاعده و داعش تا تحریک طالبان پاکستان و جنبش ترکستان شرقی.
قتل ایمن الظواهری در قلب کابل، در خانه‌ای زیر سایه دولت طالبان، گواهی است بر هم‌زیستی طالبان و تروریزم. طالبان با چشم بستن بر فعالیت تی‌تی‌پی در خاک افغانستان، عملاً به بخشی از شبکه‌ی تروریزم منطقه‌ای بدل شده‌اند.
این در حالی است که اسلام‌آباد نیز همواره با سیاست دوگانه‌ی خود حمایت پنهان از گروه‌های تندرو در یک سو و ادعای قربانی‌بودن از تروریزم در سوی دیگر زمینه ‌ساز ادامه‌ی بحران بوده است. پاکستان، همان‌قدر که آتش تروریزم را شعله‌ ور کرده، از دود آن تغذیه نیز کرده است.

بیشتر بخوانید:  نشست بین‌المللی دوحه ؛ تاکید بر ضرورت اقدام جدی برای حل بحران‌های جهان و افغانستان

نمی‌توان از این توافق سخن گفت بی‌آنکه ریشه‌های آن را در «توافق دوحه ۲۰۲۰» میان امریکا و طالبان جست ‌وجو نکرد. امریکا با آن توافق، طالبان را از انزوا به رسمیت بین‌المللی کشاند و افغانستان را بی ‌دفاع رها کرد. امروز ثمره آن سیاست، نه صلح، بلکه رشد دوباره‌ی افراط‌گرایی و بازگشت طالبان به عنوان حکومتی غیرمنتخب و بسته است.
امریکا همان‌گونه که از القاعده، داعش و طالبان برای پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای خود استفاده کرد، اکنون نیز با بی‌اعتنایی به رنج مردم افغانستان، تنها به حفظ منافع ژئوپولیتیک خود می‌اندیشد.

به طالبان باید گفت که مشروعیت از دهانه تفنگ یا از امضای پنهانی با بیگانگان به دست نمی‌آید. مشروعیت از شفافیت، رضایت مردم، آزادی و عدالت می‌جوشد.
و به پاکستان باید هشدار داد که سیاست «مدیریت تروریزم» در نهایت دامن خود اسلام‌آباد را می‌گیرد. هیچ کشوری با استفاده از افراط‌گرایی به امنیت پایدار نرسیده است.
دو ملت افغانستان و پاکستان، سزاوار آینده‌ای بر پایه‌ی احترام متقابل، هم‌زیستی و رشد انسانی‌اند؛ نه بازی در میدان استخبارات و جنگ نیابتی.

توافق دوحه طالبان و پاکستان، اگرچه در ظاهر برای صلح امضا شده، اما در باطن تکرار همان چرخه‌ی تاریخی است که همواره خون، فقر و بی‌اعتمادی را برای مردم افغانستان به ارمغان آورده است.
در جهانی که سیاست بدون اخلاق به قمار قدرت بدل شده است، افغانستان بیش از هر زمان دیگر به خرد سیاسی، شفافیت اخلاقی و شجاعت ملی نیاز دارد.
صلح، زمانی معنا دارد که از درون مردم بجوشد، نه از میزهای مذاکره‌ی پنهان در دوحه و اسلام‌آباد.
و تا زمانی که تصمیم‌گیران در تاریکی می‌نویسند و مردم در روشنایی می‌سوزند، هیچ توافقی اگر به نام صلح باشد نمی‌تواند از بوی معامله و خیانت رها شود.

بیشتر بخوانید:  نقض آتش‌بس؛حملات پاکستان به کنر و سپین‌بولدک

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط