اظهارات اخیر مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی گروه طالبان، درباره برابری حقوق اقوام و تحقق عدالت اجتماعی در نظام اسلامی افغانستان، در نگاه نخست امیدوارکننده به نظر میرسد، اما وقتی این ادعاها را با عملکرد و سیاستهای واقعی طالبان مقایسه کنیم، تناقضها و پرسشهای جدی پدیدار میشود. این تناقضها نه تنها اعتبار ادعاهای طالبان را زیر سوال میبرد، بلکه به شکلی مستقیم در تضاد با حقوق اولیه انسانی، اسلامی و ملی تمامی اقوام و گروههای افغانستان قرار دارد. در ادامه، به بررسی برخی از این تناقضها و پرسشهای اساسی پرداخته خواهد شد.
۱. نادیده گرفتن حقوق پیروان مذهب جعفری
طالبان در سخنان خود بر برابری اقوام تأکید میکند، اما در عمل، مذهب جعفری را به رسمیت نمیشناسد. پیروان مذهب جعفری، که بخش قابلتوجهی از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند، از حقوق مذهبی خود محروماند. تدریس فقه جعفری در مکاتب و دانشگاهها ممنوع شده است و حقوق دینی و فرهنگی هزارهها نادیده گرفته میشود. آیا این تبعیض آشکار، نشاندهنده برابری ادعاشده توسط طالبان است؟
۲. سرکوب زنان و محرومیت از حقوق انسانی
طالبان زنان و دختران را از حق تحصیل، کار و مشارکت در جامعه محروم کرده است. آیا زنان و دختران افغانستان، که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، جزء شهروندان این سرزمین نیستند؟ چگونه میتوان از عدالت اجتماعی سخن گفت، وقتی حق اولیه آموزش و کار از زنان گرفته شده است؟ این سیاستها نه تنها ناقض حقوق اسلامی و انسانی است، بلکه افغانستان را از نیمی از ظرفیت انسانی و توسعهای خود محروم میکند.
۳. حذف اقوام غیرپشتون از ساختارهای حکومتی
در ساختار سیاسی طالبان، حضور اقوام غیرپشتون بهطور چشمگیری کمرنگ تر از کمرنگ است. در حالی که افغانستان کشوری چندقومی است، اکثر وزارتها و پستهای کلیدی حکومتی در اختیار اعضای یک قوم خاص است. آیا این رویکرد تبعیضآمیز با ادعای برابری اقوام سازگار است؟ چرا هیچ هزاره، تاجیک، ازبک یا دیگر اقوام در پستهای کلیدی حضور ندارند؟
۴. حضور و حمایت از تروریستهای پاکستانی (تیتیپی)
یکی از پرسشهای جدی که طالبان باید به آن پاسخ دهد، حضور طالبان پاکستانی (تیتیپی) در مناطق شمالی افغانستان است. این گروهها از کجا تأمین مالی و لجستیکی میشوند؟ آیا امکاناتی که به تروریستهای پاکستانی داده میشود، نمیتوانست برای تأمین سرپناه و غذای خانوادههای بیخانمان مردم کشور ما استفاده شود؟
چگونه طالبان میتواند ادعای عدالت اجتماعی داشته باشد، وقتی بهجای حمایت از مردم خود، تروریستهای خارجی را تقویت میکند؟
۵. اولویتبندی اشتباه در سیاستهای امنیتی و رفاهی
بسیاری از مناطق افغانستان بهدلیل حملات مکرر پاکستان به خاک این کشور و بیتوجهی طالبان، در وضعیت بحرانی بهسر میبرند. زنان، کودکان و افراد بیگناه در این حملات کشته میشوند، اما طالبان بهجای دفاع از مرزها و مردم افغانستان، انرژی خود را صرف همکاری یا سکوت در برابر تروریستهای خارجی کرده است. آیا حمایت از تیتیپی مهمتر از حفاظت از جان مردم افغانستان است؟
اظهارات مولوی عبدالکبیر درباره برابری حقوق اقوام، در شرایطی که سیاستهای طالبان آشکارا در تضاد با این ادعاهاست، چیزی جز فریب افکار عمومی نیست. اگر طالبان واقعاً به عدالت اجتماعی و حقوق برابر اعتقاد دارد، باید:
- حقوق مذهبی و فرهنگی اقوام و مذاهب دیگر، از جمله پیروان مذهب جعفری، را به رسمیت بشناسد.
- سیاستهای سرکوبگرانه علیه زنان را متوقف و حقوق برابر آنان را تضمین کند.
- فرصتهای برابر برای مشارکت در دولت و نهادهای عمومی را به همه اقوام ارائه دهد.
- حمایت از تروریستهای خارجی را پایان داده و منابع کشور را صرف رفاه مردم خود کند.
طالبان باید بهجای شعار دادن، با اصلاح سیاستهای تبعیضآمیز و اتخاذ رویکردی شفاف و عدالتمحور، نشان دهد که واقعاً به حقوق برابر برای همه شهروندان کشور متعهد است. در غیر این صورت، این ادعاها چیزی جز تلاشی برای مشروعیتبخشی به حکومتی ناکارآمد نخواهد بود.
نویسنده: دکتر لنگرزاد