نقش زنان در تمدن سازی اسلامی؛ از الگوهای تاریخی تا محرومیت کنونی در افغانستان.
به مناسبت فرارسیدن روز میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و روز بزرگداشت مقام زن، این سخن به بازخوانی نقش محوری زنان در تمدن سازی اسلامی می پردازد و با استناد به منابع معتبر تاریخی و دینی، الگوهای برجستهای چون حضرت خدیجه (س)، حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س) را بهعنوان نمادهای تمدن ساز معرفی میکند.
در ادامه، با اشاره به وضعیت کنونی زنان در افغانستان تحت حاکمیت طالبان، این پرسش اساسی مطرح میشود که چگونه میتوان تمدنی اسلامی را تصور کرد که نیمی از جامعهی آن از آموزش، کار و مشارکت اجتماعی محروم شدهاند؟
نادیده گرفتن حضور زنان، خاموش کردن نیمی از روشنایی حیات است؛ و هیچ تمدنی بر تاریکی تبعیض پایدار نمانده است. اسلام، که بر کرامت انسان بنا شد، با حذف زنان از مسیر رشد و آگاهی، از جوهر خویش تهی میگردد و پویایی تمدن اسلامی را در خطر زوال مینهد.
در روز میلاد با سعادت دخت نبی اکرم، حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، و روز گرامیداشت مقام زن، این فرخنده روز را به تمامی مسلمانان جهان و به ویژه به همهی زنان گرامی اعم از مسلمان و غیرمسلمان که پرچمداران صلح، دانایی و سازندگی در جوامع خود هستند، صمیمانه تبریک میگوییم.
به مناسبت این ایام مبارک، نگاهی ژرف به نقش محوری زنان در تمدن سازی اسلامی، نشان میدهد که تاریخ اسلام سرشار از حضور آگاهانه و سازندهی زنانی است که در پرتو ایمان، خرد و فداکاری، بنای جامعهی انسانی را استوار ساختند. با تکیه بر منابع معتبر تاریخی و دینی، چهرههایی چون حضرت خدیجه کبری(س)، حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س)، بهعنوان نمادهای تابناک تمدن ساز، درخششی جاودان در افق تاریخ بر جای نهادهاند.
اما در برابر این میراث درخشان، وضعیت کنونی زنان در افغانستانِ زیر سایهی طالبان، پرسشی بنیادین را پیش رو مینهد: چگونه میتوان از تمدن اسلامی سخن گفت، در حالی که نیمی از پیکرهی جامعه از حق آموزش، کار و حضور اجتماعی محروم ماندهاند؟
محرومیت زنان از عرصههای دانایی و نقشآفرینی، نه تنها نقض آشکار حقوق انسانی است، بلکه فاصله گرفتن از حقیقت ناب اسلام و تهدیدی جدی برای پویایی، عدالت و بقای تمدن اسلامی به شمار میرود.
تمدن اسلامی در اوج شکوفایی خود، محصول مشارکت فعال مردان و زنان بوده. اما امروز، در بخشی از جهان اسلام، خاصه افغانستان شاهد سیاست هایی هستیم که زنان را به حاشیه میرانند و با بستن دروازههای مکاتب و دانشگاهها، محدود کردن اشتغال و حذف آنان از عرصه عمومی، نه تنها حقوق انسانی زنان را نقض میکنند، بلکه بنیانهای تمدن اسلامی را نیز تضعیف مینمایند.
حضرت خدیجه(س) نخستین زن مسلمان و تاجری موفق که تمام ثروت خود را در خدمت نشر اسلام قرار داد. منابع تاریخی، از نقش اقتصادی و عاطفی ایشان در تقویت پیامبر(ص) در دشوارترین روزهای دعوت اسلامی حکایت دارند. حضرت خدیجه (س) نه تنها حامی مالی اسلام نو پا بود، بلکه الگوی زن فعال اقتصادی در جامعه اسلامی است.
حضرت فاطمه زهرا(س) که ولادت اش روز زن نام گرفته، در منابعی چون “صحیح بخاری” و “صحیح مسلم” به عنوان “سیده نساء العالمین” معرفی شده است. ایشان در عین نقش خانوادگی، به شهادت تاریخ، خطبههای آتشینی در دفاع از حق حکومت و عدالت اجتماعی ایراد کرد و الگوی زن آگاه، مبارز و معلم ارزشهای اسلامی شد.
حضرت زینب (س) که پس از واقعه کربلا، با خطبههای آتشین خود در کوفه و شام نظام ظلم اموی را به چالش کشید و نشان داد زن مسلمان میتواند در سخت ترین شرایط، نقش سیاسی-تبلیغی تعیین کننده ایفا کند.
بانوان دانشمند مسلمان مانند “فاطمه بنت محمد فهری”، بانویی از تبار ایمان و خرد، در قرن سوم هجری (نزدیک به سال ۲۶۵ هـ.ق) درخشید؛ زنی که تاریخ از او با احترام به نام «اُمالبنین» یاد میکند، لقبی که نشانی از مهر، مادری و شکوه زنانهی اوست.
در روزگاری که دانش هنوز در چارچوبهای محدود مردانه محصور بود، فاطمه فهری با نگاهی فراتر از زمان خویش، بنیان نخستین مؤسسهی آکادمیک جهان را نهاد؛ مرکزی که نه تنها به آموزش علوم دینی، بلکه به پرورش خرد، پژوهش و گفتگوی علمی میپرداخت.
این بنیاد، که بعدها با نام دانشگاه قَرویین در شهر فاسِ مراکش شهرت یافت، تا امروز بهعنوان یکی از کهن ترین و معتبرترین مراکز علمی جهان اسلام و بشریت پابرجاست.
فاطمه فهری، با همت و ایمان خود، ثابت کرد که زن میتواند معمار تمدن باشد؛ نه در حاشیهی تاریخ، بلکه در متن آن. او با ثروت خویش دانایی را وقف انسان کرد و از دل ایمان، چراغ علم را برافروخت؛ چراغی که بیش از هزار سال است فروغ آن خاموش نشده است.
پیامبر اسلام(ص) در حدیث معروف می فرمایند: «بهشت زیر پای مادران است.» که جایگاه مادر را در این سخن اش ارج نهاده است. تربیت نسلی که بتواند تمدن اسلامی را حفظ و توسعه دهد، بدون نقش مادران ممکن نیست. به ویژه در فضای محدود کننده، طالبان باید بدانند که مادران بی سواد یا کم سواد نمیتوانند فرزندانی با سواد، آگاه و تمدن ساز پرورش دهند. محرومیت زنان از آموزش، ضربهای مهلک به آینده تمدن اسلامی در کشور است.
بانوان چون؛ رابعه بلخی، مخفی بدخشی، نادیا انجمن، محجوبه هروی، مستوره غوری، حمیرا نکهت دستگیرزاده، لیلا صراحت روشنی، دکتر پروین پژواک، هما محتسب زاده آذر، مریم محمود، کریمه ویدا، ضیا گل سلطانی، لیلا یلدا، فائقه جواد مهاجر و دیگران نشان دادهاند که زنان افغانستان حافظان فرهنگ اسلامی کشور خویش بودهاند. شعر و هنر، زبان نرمی است که میتواند نقش تمدنی زنان را بدون رویارویی مستقیم، به جامعه منتقل کند.
تاریخ اسلام مملو از زنان دانشمند است که نشان داده اند؛ زنان نه تنها مجاز به آموزش بودند، که خود معلم و دانشمند شدند. پرسش چالشی اینجاست: تمدن اسلامی بدون آموزش زنان چگونه میتواند پایدار بماند؟ آیات قرآن مانند “اقرأ باسم ربک الذی خلق“ (علق:۱) که خطاب به همه انسانهاست و احادیثی چون؛«کسب علم و دانش برای زن و مرد مسلمان واجب است.» که در منابع سنی و شیعی آمده است، آموزش را برای زن و مرد مسلمان واجب میدانند. محرومیت زنان از آموزش، خلاف صریح سنت اسلامی است.
زن در آموزههای اسلامی، “ریحانة“ (گل) و “قوامة“ (نگهدارنده) خانواده معرفی شده است. حذف زنان از عرصه اجتماعی، تعادل طبیعی جامعه را برهم میزند. خانوادههایی که زنان سرپرست آنها (بیوهگان جنگ) از کار منع میشوند، چگونه میتوانند سلامت روانی و اقتصادی داشته باشند؟ این محرومیت نه تنها غیراخلاقی، بلکه ناسازگار با مبانی تمدن اسلامی است که همواره بر رعایت حقوق یتیمان و بیوه زان تأکید کرده است.
اسلام برای زنان حق مالکیت، حق آموزش و حق مشارکت اجتماعی (با الگوگیری از بیعت زنان با پیامبر) قائل است. ما با زبان دینی، نه با ادبیات غربی، مطالبه میکنیم: بگشایید دروازههای مکاتب، لیسه ها، آموزشگاه ها و دانشگاهها را بر روی زنان و دختران کشور! اجازه دهید زنان بیسرپرست کار کنند! این خواستهها، خواستههای اسلامی است!
زن مسلمان به عنوان مدیر مصرف در خانواده، نقشی کلیدی در اقتصاد مقاومتی و حفاظت از محیط زیست دارد. اسراف زدایی، بازیافت و مصرف بهینه، بخشی از فرهنگ اسلامی است که زنان میتوانند نهادینه کنند.
تمدن اسلامی بدون زنان، تمدنی ناتمام است! تاریخ اسلام نشان داده که زنان ستون اصلی این تمدن بودهاند. امروز در افغانستان، سیاستهای حذف زنان از آموزش و اشتغال، نه تنها ظلم به نیمی از جامعه است، بلکه خودکشی تمدنی است. به حاکمان فعلی کشور هشدار میدهیم: شما با محروم کردن زنان، آینده اسلام در افغانستان را به خطر میاندازید. بازگشت به سنت ناب اسلامی، به معنای بازگشت به الگوهای بزرگی مانند حضرت خدیجه(س)، حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س) و دیگر زنان بزرگ است که زنان را فعال، آگاه و تأثیرگذار میخواهد. اجازه دهید زنان و دختران کشور، مانند مادران تمدن ساز تاریخ اسلام، نقش خود را در ساختن آینده ایفا کنند.



