در دهههای اخیر، رسانههای غربی همواره تلاش کردهاند تا مسئولیت ویرانی غزه را بر دوش گروه حماس بیندازند و این گروه را به عنوان عامل اصلی بحران فلسطین معرفی کنند. این در حالی است که شواهد و واقعیتهای میدانی نشان میدهند که مردم فلسطین از حماس حمایت میکنند و علت این حمایت نه تنها به دلیل گزینههای محدود سیاسی و نظامی بلکه به خاطر هویت مقاومت و ایستادگی در برابر اشغالگری است. طبق نظرسنجیها و تحقیقات میدانی، اکثریت مردم فلسطین، علیرغم برخی مشکلات داخلی، همچنان حماس را به عنوان نماینده مشروع خود در برابر رژیم اسرائیل میدانند. مردم فلسطین به خوبی درک کردهاند که حماس نه تنها یک گروه نظامی بلکه یک جنبش ملی است که به دنبال آزادی سرزمین فلسطین و پایان دادن به اشغالگری اسرائیل است.
از سوی دیگر، رسانههای غربی اغلب نادیده میگیرند که رژیم کودک کش صهیونیستی با استفاده از امکانات نظامی و فناوریهای پیشرفته خود، طی سالها، به طور سیستماتیک زیرساختها، خانهها و بیمارستانها را در غزه هدف قرار داده و حتی آمار بالایی از کشتهها و مجروحان کودک، زن و غیرنظامی برجای گذاشته است. این اعمال خشونتآمیز، جنایاتی است که نمیتوان آنها را تحت هیچ شرایطی توجیه کرد.نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که حتی برخی از کشورهای حامی اسرائیل و رسانههای آن نیز به جنایات این رژیم در غزه واکنش نشان دادهاند. از جمله این کشورها میتوان به ایالات متحده امریکا و برخی از کشورهای اروپایی اشاره کرد که در سالهای اخیر تحت فشار افکار عمومی جهانی، نخبگان روشنفکر و تظاهرات مردم عادی علیه اسرائیل شروع به انتقاد از اقدامات اسرائیل کردهاند. این تغییر رویکرد نشاندهندهی بیداری و تغییر در نگاه جهانی نسبت به فلسطین است.
نخبگان غیرمسلمان و بسیاری از فعالان حقوق بشر که تا پیش از این نسبت به مسئله فلسطین بیتفاوت بودند، اکنون به شدت جنایات اسرائیل را محکوم میکنند. حتی در برخی از کشورها، اعتراضات مردمی علیه سیاستهای رژیم اسرائیل در سطح وسیعی برگزار شده و همچنان ادامه دارد.
یکی از فاجعهآمیزترین طرحهای اخیر در زمینه فلسطین، طرح “معامله قرن” است که توسط رئیسجمهور امریکا، دونالد ترامپ، مطرح شد. این طرح در ابتدا با هدف تغییر مرزهای جغرافیایی و تخلیه فلسطینیها از غزه و انتقال آنها به مناطق دیگر ارائه شد. این طرح نه تنها به شدت با حقوق بشر و حقوق بینالملل مغایرت دارد، بلکه به نظر میرسد که حتی از لحاظ اجرایی نیز غیرممکن است. تخلیه یک منطقه با بیش از دو میلیون نفر جمعیت به همراه تأمین امنیت، زیرساختها و زندگی روزمره برای این افراد در مکانهای جدید، یک پروژه غیرواقعی و فاجعهآمیز است که جز تخریب بیشتر زندگی فلسطینیها و افزایش بحران انسانی نتیجهای نخواهد داشت. این طرح به وضوح یک جنایت بشری است و نشان میدهد که برخی از سیاستمداران غربی نه تنها به دنبال صلح بلکه به دنبال تحمیل ظلم و تبعیض بیشتر به مردم فلسطین هستند.
مردم فلسطین، به ویژه در غزه، بیش از 70 سال است که تحت فشار و ظلم رژیم صهیونیستی قرار دارند. این وضعیت بحرانی، علاوه بر جنایات نظامی و اشغالگری، به تحمیل فقر، بیخانمانی و بحرانهای انسانی گسترده منجر شده است. فلسطینیها هر روز با تهدیدات جدیدی از سوی اسرائیل مواجه هستند و زندگیشان در معرض نابودی قرار دارد. آنچه که بیش از پیش ضروری است، بسیج کشورهای اسلامی برای کمک به بازسازی غزه، تأمین منابع انسانی و مالی برای کمک به آوارگان فلسطینی و ایجاد زیرساختهای جدید برای بهبود وضعیت معیشتی این مردم مظلوم است.
جامعه جهانی باید به مسئولیتهای انسانی خود عمل کند و همینطور کشورهای اسلامی نیز باید به مسئولیتهای انسانی خود عمل کنند که با ایجاد یک جبهه واحد، از هر جهت به فلسطینیها کمک کنند. علاوه بر این، باید فشارهای دیپلماتیک بیشتری بر اسرائیل وارد شود.در نهایت، مسئله فلسطین همچنان به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای جهان اسلام و جامعه جهانی باقی میماند. حمایت مردم فلسطین از حماس به عنوان نماد مقاومت، نقدهای جهانی علیه جنایات اسرائیل، و طرحهای غیرواقعی برای تخلیه فلسطینیها، همگی گواه بر این است که مسئله فلسطین به هیچوجه یک موضوع فراموششده نیست و در بطن تحولات جهانی همچنان پویاست.
برای رسیدن به صلح و امنیت واقعی، راهی جز پایان دادن به اشغالگری اسرائیل و تحقق حقوق مسلم مردم فلسطین وجود ندارد. ملتهای اسلامی باید متحد شوند تا به این مقصد دست یابند و کمکهای انسانی و مالی را برای بازسازی و تقویت مقاومت مردم فلسطین در برابر ظلم اسرائیل فراهم آورند.این وضعیت نه تنها یک آزمون برای جهان اسلام، بلکه یک آزمون برای اخلاق، حقوق بشر و عدالت جهانی است که باید با صدای بلند و بدون هیچ تعللی پاسخ داده شود.نویسنده: م. کهریزنوی