اسلامآباد اخیرا محمد صادق را به عنوان نماینده جدید پاکستان در امور افغانستان تعیین کرده است. او به تازگی در راس هیئتی به کابل هم سفر کرده و اعلام شده که قرار است دیدارهای «سازنده» با مقامهای حکومت سرپرست طالبان داشته است.
محمد صادق، پیش از این هم در سالهای 1399 تا 1401 به عنوان نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان فعالیت کرده است؛ دورهای که روابط کابل-اسلام با تنش کمتری همراه بود.
در دو سال گذشته اما آصف درانی، به حیث نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان گماشته شده بود در این مدت روابط حکومت طالبان و پاکستان به گونه کمسابقه به تیرهگی گرایید. درانی چند ماه پیش از سمتش برکنار شد و وزارت خارجه پاکستان دلیل کنار گذاشتن او را از این سمت عدم تاثیر وی در بهبود روابط کابل-اسلامآباد عنوان کرد.
اکنون با گماشته شدن محمد صادق در این سمت، برخی کارشناسان ابراز امیدواری میکنند که وی بتواند با سیاستهای موثر از سطح تنشها میان دو طرف بکاهد و تاثیر قابل ملاحظهای در حل تنشها میان حکومت طالبان و پاکستان داشته باشد.
علیرغم روابط دیرینه گروه طالبان با پاکستان، تیرهگی روابط دو طرف پس از روی کارآمدن دوباره حکومت این گروه در افغانستان حدس و گمانه زنیهای زیادی را ایجاد کرده است.
برخی منابع پاکستانی اما تهدیدات عمیق امنیتی در آن کشور را علت عمده بروز اختلاف میان کابل-اسلامآباد میدانند و معتقدند ناامنیهای آن کشور ریشه در خاک افغانستان دارد. اتهاماتی که در این سوی دیگر، حکومت طالبان همواره آن را رد کرده و میافزایند که مشکلات امنیتی پاکستان ریشههای داخلی داشته و ربطی به افغانستان ندارد.
اوایل هفته جاری خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان هم در اظهاراتی مدعی شد که علت اصلی تنشهای موجود میان اسلامآباد و حکومت طالبان حمایت کابل از جنگجویان تحریک طالبان پاکستانی است.
تغییرات سطحی بدون توجه به عمق تنشها
درحالی که تنشها میان طالبان و پاکستان همچنان در سطح بالایی قرار دارد، برخی ناظران بدین باوراند که سیاستهای اسلامآباد در امور افغانستان در لایههای بالای سیاسی و امنیتی عوارض و ابهاماتی جدی دارد و تا زمانی که اصلاحات بنیادین در این سطوح صورت نگیرد، آمد و رفت برخی کنشگران سیاسی کمک چندانی به رفع تنشهای موجود نخواهد کرد.
بسیاری از تحلیلگران و منتقدان تصریح میکنند که سیاست خارجی اسلامآباد مخصوصا در چهار دهه اخیر ایجاد بحران در افغانستان بوده و این رویکرد در راستای عمق استراتژیک پاکستان تعریف میشود. در چنین حالتی، اسلامآباد از تمامی گزینهها برای ایجاد ناامنی و بحران در افغانستان استفاده کرده و ضعف حاکمیتی در افغانستان هم دست مقامات پاکستانی در این امر بازتر گذاشته است.
با روی کارآمدن دوباره حکومت طالبان اما به نظر میرسد پاکستان مهرهها و جریانهای مورد حمایت خود در قضایای افغانستان را همانند گذشته در وضعیتی تاثیرگذار نمیبیند و اکنون تنها طرف حساب آن حکومت طالبان است؛ بگذریم از این که اسلامآباد همه ظرفیتهای انسانی خود را در بحران داخلی افغانستان پیش از این به کار گرفته و اکنون جای خالی یک قوت سیاسی-نظامی مخالف در برابر وضع حاکم را هم از نقاط ضعف دستگاه سیاسی و نظامی خویش احساس میکند.
با این حال، ایجاد تغییرات اخیر در رویه سیاسی پاکستان در امور افغانستان اکنون بیش از همه نشانگر انفعال دستگاه سیاسی و نظامی آن کشور در رابطه به اوضاع جاری در منطقه و افغانستان است و گمان میرود مقامهای پاکستانی در حال حاضر هر گزینهای جز بهبود روابط و تعامل با حکومت طالبان را به ضرر منافع ملیشان ارزیابی میکنند.
با این همه، به نظر میرسد تا زمانی که پاکستان در پی ایجاد بحران در افغانستان باشد و سیاستهای اصلی آن در این جهت تغییر نکند، دگردیسیهای سطحی و ظاهری نمیتواند منافع متوازن دو طرف را به صورت پایدار تامین کند و از بحرانهای گوناگون در دو سوی مرز جلوگیری کند.