در پی اظهارات نماینده پاکستان در سازمان ملل درباره دسترسی گروههای تروریستی به سلاحهای رهاشده در افغانستان، بار دیگر فرافکنی اسلامآباد و تلاش برای شانه خالی کردن از مسئولیتهای تاریخیاش در قبال بحران تروریزم، موضوع بحث محافل سیاسی شده است. اما واقعیت این است که آنچه امروز پاکستان از آن شکایت دارد، نتیجه مستقیم سیاستهایی است که خود سالها پیش آن را بنیان نهاد.
در تازهترین نشست سازمان ملل، سید عاطف رضا، مشاور نمایندگی پاکستان، ادعا کرد که گروههایی چون تحریک طالبان پاکستان (TTP)، ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) و بریگاد مجید به تسلیحات رهاشده در افغانستان دست یافتهاند و از آنها علیه غیرنظامیان و نیروهای امنیتی پاکستان استفاده میکنند.
اما آیا این ادعاها، تنها نشان از نگرانی واقعی اسلامآباد دارد یا تلاشی است برای تطهیر گذشتهای تاریک که در آن، پاکستان نقش کلیدی در پرورش و تجهیز همین گروهها بازی کرده است؟
جای پرسش دارد که آیا مسئولانی که امروز از سلاحهای غیرقانونی به دست تروریستان شکایت میکنند، فراموش کردهاند که سالها از خاک خود برای تجهیز، آموزش و اعزام همین گروهها به خاک افغانستان بهره بردهاند؟ مگر نه این است که در دوران جمهوریت افغانستان، پاکستان به بهانه «عمق استراتژیک» خود، به حمایت سازمانیافته از طالبان، شبکه حقانی و دیگر گروههای افراطی مبادرت میورزید و در نتیجه آن، هزاران کودک، زن و غیرنظامی افغان جان خود را از دست دادند؟
اکنون، همان آتشی که پاکستان روشن کرد، شعلههایش به دامن خود آن کشور افتاده است. عجیب نیست که صدای ناله بلند شده؛ اما این ناله نه از مظلومیت، بلکه از بازتاب سیاستهای اشتباهی است که برای دههها دنبال شد.
پاکستان در طول دو دهه، بارها هشدارهای دولت و ملت افغانستان را نادیده گرفت. دولت و مردم افغانستان، با زبان برادری و اسلامی بارها خواهان توقف حمایت از تروریسم شدند. اما اسلامآباد نه تنها به این خواستهها پاسخ نداد، بلکه با سیاستهای دوگانه، به مداخله در امور داخلی افغانستان ادامه داد.
حال که گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان به تهدیدی جدی برای خود این کشور بدل شدهاند، پاکستان نباید افغانستان را مقصر بداند. این گروهها نه از فرهنگ و جامعه افغانستان، بلکه از مدارس افراطی، اندیشههای تحریفشده، و ساختارهای امنیتی پاکستان برخاستهاند. اگر امروز همان گروهها اسلحهای در دست دارند، این اسلحهها نتیجه سالها انباشت و قاچاق سازمانیافتهای است که دولت پاکستان در برابر آن یا سکوت کرد یا خود از آن سود برد.
مردم افغانستان با ملت پاکستان دشمنی ندارند! روابط فرهنگی، دینی، و زبانی این دو ملت، ریشهدار و محترم است. اما متأسفانه این دولتهای پاکستانی بودهاند که در طول تاریخ معاصر، با سیاستهای اشتباه و مداخلهگرانه، همواره میان دو ملت اختلاف، بیاعتمادی و خشونت افکندهاند.
اگر پاکستان امروز واقعاً خواهان امنیت است، باید بهجای فرافکنی و مظلومنمایی، شجاعت پذیرش اشتباهات تاریخیاش را داشته باشد و از حمایت گروههای تروریستی بهصورت کامل و صادقانه دست بردارد. این کشور باید بداند که امنیت پایدار در منطقه، تنها در سایه گفتوگو، همکاری منطقهای، و پایان دادن به سیاست «صادرات بحران» ممکن است.
در نهایت، جامعه جهانی نیز نباید فریب روایتهای دروغ و ناقص را بخورد. بحران تروریزم در منطقه، ریشه در سیاستهای سالها تغذیهشده دارد؛ و تنها راهحل آن، برخورد صریح، شفاف و بیتبعیض با تمامی منابع و حامیان ترور است، خواه در کابل باشد، یا در راولپندی.