سوریه در طول بیش از یک دهه جنگ ویرانگر به میدانی برای رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی تبدیل شد و اکنون سقوط دولت بشار اسد، چه توسط شبهنظامیان داخلی نظیر تحریرالشام و چه با دخالت خارجی، به یک نقطه عطف تاریخی بدل شده است. با وجود این، باید نگاهی جدیتر به عوامل دخیل در این بحران انداخت و نقش کشورهای خارجی را در حمایت از گروههای تروریستی و تعمیق فاجعه انسانی بررسی کرد.
دخالتهای مخرب کشورهای منطقه و جهان:
قطر: سرمایهگذاری مالی گسترده در گروههای مختلف شورشی، از جمله گروههای تنرو و افراطی، حمایت رسانهای از طریق شبکه الجزیره برای مشروعیتبخشی به برخی گروههای شورشی.
قطر تلاش داشت نقش مؤثری در تغییر ساختار قدرت در سوریه ایفا کند و نفوذ خود را در منطقه تقویت کند.
ترکیه: از آغاز جنگ داخلی، ترکیه با حمایت علنی و غیرعلنی از گروههای مسلح، از جمله تحریرالشام و حتی داعش، عملاً به بخشی از بحران تبدیل شد. سیاستهای مداخلهگرایانه آنکارا به بهانه مقابله با کردها، باعث تقویت گروههای افراطی شد. حضور نظامی ترکیه در شمال سوریه و ایجاد مناطق نفوذ، نه تنها کمکی به ثبات نکرد، بلکه به تشدید تجزیه و بیثباتی در این کشور منجر شد.
تسهیل ورود جنگجویان خارجی از مرزهای ترکیه به سوریه.اجازه فعالیت و استفاده گروههای شورشی از خاک ترکیه به عنوان پایگاه و محل پشتیبانی. تأمین تسلیحات و کمک به شبکههای لجستیکی.
ترکیه و قطر اغلب به صورت مشترک عمل کرده و تلاش کردند تا با سقوط بشار اسد، دولتی همسو با منافع خود در سوریه ایجاد کنند.
عربستان سعودی : پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از گروههای افراطی به بهانه مقابله با نفوذ ایران، تسهیل انتقال جنگجویان خارجی به سوریه؛ نقش ویرانگری در شعلهور شدن درگیریها داشت. جریانهای تکفیری با حمایت ریاض، نه تنها به نابودی زیرساختهای سوریه، بلکه به فجایع انسانی مانند قتل عام غیرنظامیان و تجاوز به زنان و دختران نیز دامن زدند.
عربستان از آغاز جنگ داخلی سوریه از گروههایی حمایت کرد که در راستای مقابله با نفوذ ایران و حفظ منافع خود در سوریه عمل میکردند. این کشور نقش مهمی در ایجاد و تأمین مالی ائتلافهای مخالف دولت، از جمله شورای ملی سوریه، داشت.
عربستان سعودی، قطر، و در مواردی امارات متحده عربی، به اشکال مختلف در حمایت از شورشیان و گروههای افراطی در سوریه نقش داشتند. این حمایتها، همراه با تسهیلگری ترکیه و موافقت ضمنی غرب، در گسترش و تقویت گروههایی که بعداً به تروریسم افراطی روی آوردند، تأثیرگذار بود.
ایالات متحده و اسرائیل : امریکا با سیاست دوگانهاش از یک سو مدعی مبارزه با داعش بود، اما از سوی دیگر از گروههای مخالف اسد حمایت میکرد. اسرائیل نیز با دخالتهای نظامی مکرر و تلاش برای ایجاد مناطق حائل، به شکلی غیرمستقیم در جهت تضعیف دولت مرکزی سوریه و بهرهبرداری از هرجومرج در این کشور گام برداشت.
اگرچه این کشورها رسماً از گروههایی مانند داعش حمایت نمیکردند، اما برخی شواهد نشان میدهد که حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای شورشی مانند جبهه النصره (شاخه القاعده در سوریه) و سایر گروههای افراطی، به طور غیرمستقیم به تقویت داعش کمک کرد.
به عنوان مثال:برخی سرمایهگذاران و شهروندان ثروتمند در عربستان و قطر مبالغ زیادی را به حسابهای گروههای افراطی واریز کردند.
کمکهای نظامی که برای گروههای شورشی میانهرو در نظر گرفته میشد، در بسیاری از موارد به دست گروههای افراطی مانند النصره و داعش میافتاد، البته تمام این حمایت ها با چراغ سبز غرب صورت می پذیرفت.
این کشورها با حمایت از گروههای تروریستی، مستقیماً مسئول ویرانی سوریه، قتل عام دهها هزار انسان بیگناه، آواره شدن میلیونها نفر، و تخریب زیرساختهای حیاتی در طی بیش از یک دهه گذشته هستند. این اقدامات نه تنها امنیت منطقه را به خطر انداخت، بلکه میراث تمدنی سوریه را نیز ویران کرد.
با وجود آنچه بیان شد، اما نمیتوان تنها دخالتهای خارجی را مقصر دانست. حکومت اسد با ساختار تکحزبی، فساد گسترده، حکومت اقلیت بر اکثریت، و ناتوانی در ایجاد ائتلاف ملی برای پاسخگویی به مطالبات مردمی، از درون دچار پوسیدگی بود. تحریرالشام و گروههای مشابه تنها ضربه نهایی را وارد کردند.
برای آینده سوریه، جامعه بینالمللی باید از هرگونه حمایت از گروههای مسلح اجتناب کند و بهجای آن، بر فرآیندهای صلحآمیز و راهحلهای دیپلماتیک تمرکز کند. همچنین، بازسازی سوریه نیازمند یک اجماع جهانی است که به جای رقابت قدرتها، بر همکاری برای احیای حاکمیت ملی و حمایت از مردم سوریه مبتنی باشد.
نویسنده: م. کهریزنوی