پس از رویکارآمدن طالبان در افغانستان، مقامات و سخنگویان دولت پاکستان بارها از دولت سرپرست طالبان شکایت کردهاند. ادعا میکنند که طالبان افغانستان از تحریک طالبان پاکستان (TTP) حمایت میکنند و این حمایتها باعث شده است که خاک پاکستان به صحنه عملیاتهای تروریستی تبدیل شود.
اما این شکایتها در حالی مطرح میشود که خود پاکستان و امریکا بیش از چهار دهه است که تروریسم را در افغانستان حمایت کردهاند.
افغانستان قربانی بیرحمیها، مداخلات و سیاستهای دوگانهای شده که در آن پاکستان، نقش اصلی پرورش و تجهیز گروههای افراطی را ایفا کرده و امریکا نیز با تأمین تسلیحات و سرمایه، به این آتش دامن زده است. امروز، همان آتشی که دیروز پاکستان و امریکا با پول نفت عربستان برای نابودی افغانستان برافروختند، دودش به چشم خودشان هم رفته است.
چهار دهه است که خاورمیانه، بهویژه افغانستان، قربانی سیاستهای مداخلهجویانه و پروژههای خطرناک امریکا و با اجرای پاکستان بوده است. در دهه ۱۹۸۰، با حمایت تسلیحاتی امریکا، تأمین مالی عربستان سعودی، و مدیریت عملیاتی پاکستان، تروریسم در افغانستان شکل گرفت و سپس توسعه یافت.
هدف این پروژه، مقابله با نفوذ شوروی بود، اما خروج شوروی، پایان دردسرها نبود. آنچه باقی ماند، شبکههای تروریستیای بود که پاکستان پرورش داد، امریکا تسلیح کرد، و پول نفت عربستان آنها را زنده نگه داشت.
این سیاستها از همان ابتدا، بذر ویرانی برای افغانستان و دیگر کشورهای منطقه بود. افغانستان که در جنگهای داخلی و سپس حاکمیت طالبان سوخت، امروز همچنان از پیامدهای مستقیم این سیاستها رنج میبرد. مردم بیدفاع و غیرنظامی این کشور، چه در مکاتب، چه در دانشگاه ها، چه در آموزشگاه ها، چه در زایشگاهها، چه در مساجد و اماکن عمومی، قربانی حملات وحشیانهای تروریستی شدند که ریشه در همان سیاستهای امریکا و پاکستان داشته و دارد.
اکنون، پاکستان خود گرفتار همان تروریسمی شده که روزی پرورشدهنده آن بود. اسلامآباد که در دوران دولت های جمهوریت افغانستان، با حمایت از طالبان و گروههای تروریستی مثل داعش و…، خون نظامیان و غیر نظامیان مردم افغانستان را ریخت و کابل را بار ها و بار ها در انفجارهای پیدرپی لرزاند، امروز از فعالیت های تحریک طالبان پاکستان یعنی(TTP) ، خود دولت پاکستان و مردم اش به وحشت افتاده است. آیا این همان گروههایی نیستند که خود پاکستان به نام “عمق استراتژیک” در افغانستان تقویت می کرد؟
پاکستان امروز از دست تحریک طالبان پاکستانی خودش شکایت دارد. اما مگر همین تحریک طالبان پاکستان از ساختار فکری و عملیاتی طالبان افغانستان جدا بوده است؟ مگر نه این است که طالبان افغانستان و تحریک طالبان پاکستان، دو روی یک سکهاند که هر دو از ایدئولوژی افراطی تغذیه میکنند؟ آیا همین طالبان پاکستانی نبودند که در دوران جمهوریت همراه طالبان افغانستان علیه دولت جمهوریت و مردم افغانستان عملیات های خونین را مرتکب می شدند؟ آیا زمانی که پاکستان طالبان افغانستان را برای کشتار مردم این کشور مسلح میکرد، نمیدانست که این افراطگرایی روزی دامن خودش را نیز خواهد گرفت؟
“باید به پاکستان گفت که شما نمیتوانید همزمان هم آتشافروز باشید و هم شاکی از دود آن.همان سیاستهایی که در افغانستان از هزاران غیرنظامی قربانی گرفت، امروز به مرزهای خودتان رسیده است. اگر زمانی طالبان افغانستان را تجهیز میکردید که خون سربازان افغانستان را بریزند، حالا باید تاب بیاورید که تحریک طالبان پاکستان، سربازان شما را هدف قرار دهد!!!”
در این میان، نقش امریکا نیز انکارناپذیر است. همانطور که طالبان و القاعده با سلاحها و دالر های امریکا و پول نفت عربستان تقویت شدند، در نهایت، همین گروهها بودند که خون امریکاییها را نیز ریختند. کشتهشدن هزاران نفر در حملات ۱۱ سپتامبر و سربازان امریکایی در افغانستان، نشان داد که زهر افراطگراییای که امریکا برای مردم منطقه آماده کرده بود، در نهایت گریبان خودش را نیز گرفت. اسامه بنلادن، دستپرورده خود امریکا، نمادی از این سیاست دوگانه و شکستخورده است.
و اما طالبان افغانستان که امروز قدرت را در کشور به دست گرفتهاند، باید درک کنند که آسیبرساندن به همسایگان، تنها به ضرر خود شان تمام خواهد شد. امریکا و دیگر کشورهای غربی، بازیگران موقتی منطقهاند که تنها تا زمانی که منافعشان ایجاب کند، باقی میمانند. اما پاکستان، ایران، تاجیکستان، ازبیکستان، چین و هندوستان، برای همیشه در کنار افغانستان خواهند ماند. طالبان باید میان قدرتنمایی بیفایده و ایجاد ثبات برای مردم افغانستان و روابط دوستانه با همسایگان، یکی را انتخاب کند.
برای درک بهتر پیچیدگیهای این موضوع لازم است به چند پرسش مهم توجه کنیم:
- آیا زمان آن نرسیده است که پاکستان بهجای حمایت از گروههای تروریستی و افراطی، سیاست شفاف و صادقانه در قبال همسایگانش اتخاذ کند؟
- دولت مردان پاکستان چگونه انتظار دارند که امنیت ملی خود را حفظ کنند، درحالیکه دههها در پرورش گروههای افراطی که اکنون به شما ضربه میزنند، نقش داشتهاند؟
- آیا پاکستان حاضر است به طور کامل از حمایت گروههای تروریستی دست بکشد و به مبارزه واقعی با تروریسم بپیوندد؟
- چگونه پاکستان میتواند اعتماد کشورهای همسایه را جلب کرده و به همکاریهای منطقهای برای مبارزه با تروریسم بپیوندد؟
- آیا امریکا از تجربه تلخ خود در تقویت گروههای افراطی در افغانستان درس گرفته است، یا همچنان به سیاستهای دوگانه خود ادامه خواهد داد؟
- با توجه به شکستهای گذشته، چه تضمینی وجود دارد که امریکا بار دیگر منافع کوتاه مدت را بر ثبات بلند مدت منطقه ترجیح ندهد؟
- آیا امریکا حاضر است به نقش تاریخی خود در ایجاد و تقویت تروریسم در منطقه اعتراف کرده و برای جبران خسارات وارده به مردم افغانستان اقدام کند؟
- چگونه امریکا میتواند به جای استفاده ابزاری از گروههای تروریستی، به دنبال راهحلهای سیاسی و دیپلماتیک برای حل بحرانهای منطقهای باشد؟
- و اما به سوالات که متوجه حکومت سرپرست کشور ما می شود:
- آیا طالبان حاضر است که در عملکرد به تعهدات خود مبنی بر عدم استفاده از خاک افغانستان علیه کشورهای همسایه پایبند باشد؟
- چگونه طالبان میتواند با همسایگان خود همکاری کرده و به ثبات و امنیت در منطقه کمک کند؟
- آیا طالبان آمادگی دارند مسئولیت بینالمللی خود را برای جلوگیری از تبدیلشدن افغانستان به پایگاه تروریستی بپذیرند؟
نویسنده : دکتر لنگرزاد