بن‌بست سیاسی و اقتصادی در افغانستان؛ آینده چه خواهد شد؟

بن‌بست سیاسی و اقتصادی در افغانستان؛ آینده چه خواهد شد؟

افغانستان امروز نه‌تنها از مسیر پیشرفت فاصله گرفته، بلکه در ورطه‌ای از بحران‌های امنیتی، اجتماعی و اقتصادی فرو رفته است. بررسی گزارش های اخیر درباره اوضاع کشور نشان می‌دهد که طالبان به‌عنوان یک نیروی واپس‌گرا، نه‌تنها از تحقق وعده‌های خود برای ثبات و امنیت ناتوان بوده، بلکه با تداوم سیاست‌های انحصاری، ضد زن و قوم‌محورانه، کشور را در مسیری فاجعه‌بارتر از گذشته قرار داده است. در کنار آن، جمهوری پیشین نیز مسئولیت سنگینی در سقوط کشور دارد، چرا که در طی دو دهه‌ی حمایت بین‌المللی، فرصت‌های طلایی را به فساد، ناکارآمدی و ندانم‌کاری سپرد.

گزارش شورای امنیت سازمان ملل تأیید می‌کند (گزارش های مردم بومی نیز تأیید می کند) که طالبان نه‌تنها در سرکوب داعش و القاعده ناکام بوده، بلکه به‌نوعی بستر گسترش فعالیت‌های تروریستی در منطقه شده است. طالبان که پیش‌تر با شعار امنیت و نظم بر کشور چیره شد، اکنون به تهدیدی نه‌تنها برای افغانستان، بلکه برای منطقه و فرا منطقه تبدیل شده است. این موضوع نشان می‌دهد که برخلاف ادعای سران طالبان، گروه‌های تروریستی همچنان در افغانستان حضور دارند و تهدیدی جدی محسوب می‌شوند.

گزارش سازمان ملل تأیید می‌کند که شیعیان همچنان هدف حملات داعش قرار دارند و طالبان نتوانسته امنیت آنها را تأمین کند. این در حالی است که این گروه خود را تنها قدرت مشروع در افغانستان می‌داند، اما در عمل قادر به حفاظت از شهروندان اش نیست.

حمله‌ی انتحاری در قندوز که منجر به کشته شدن ۱۸ نیروی طالبان شد، یادآور روش‌هایی است که این گروه در دوران جنگ علیه دولت پیشین به کار می‌برد. اکنون همان روش‌ها علیه خودشان استفاده می‌شود. این نشان می‌دهد که نه‌تنها امنیت برقرار نشده، بلکه حلقه‌ی خشونت همچنان ادامه دارد.

شورای پناهندگان ناروی یکی از نهادهای بین‌المللی‌ای است که فعالیت خود را در افغانستان به دلیل تعلیق کمک‌های مالی متوقف کرده است. این اقدام در حالی صورت گرفته که میلیون‌ها انسان در کشور همچنان به کمک‌های فوری نیاز دارند. دلیل این وضعیت را نه‌تنها باید در سیاست‌های تحریمی غرب جستجو کرد، بلکه طالبان نیز با سوءمدیریت و رفتارهای واپس‌گرایانه‌ی خود، انگیزه‌ی هرگونه تعامل مثبت بین‌المللی را از بین برده است.

گزارش شفافیت بین‌الملل نشان می‌دهد که فساد در دوران طالبان نه‌تنها کاهش نیافته، بلکه سه پله سقوط کرده و افغانستان همچنان در زمره فاسدترین کشورهای جهان قرار دارد. اما این مسئله نباید ما را از نقش جمهوریت در فساد گسترده‌ی پیش از سقوط غافل کند. در دوران جمهوریت، میلیاردها دالر کمک بین‌المللی حیف‌ومیل شد، پروژه‌های توسعه‌ای ناتمام ماند و فساد به حدی نهادینه شد که حتی نیروهای امنیتی نیز به تجهیزات کافی دسترسی نداشتند. طالبان میراث‌دار همان فساد شدند، اما با پوشش ایدئولوژیک.

موضع روسیه نسبت به طالبان همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. از یک‌سو، مسکو به‌دنبال ایجاد تعاملات اقتصادی با این گروه است، از سوی دیگر، طالبان هنوز به‌عنوان یک سازمان تروریستی در فهرست این کشور باقی مانده است. این تناقض نشان می‌دهد که حتی قدرت‌های جهانی نیز به طالبان اعتماد ندارند و به‌رسمیت شناختن این گروه، یک مسیر طولانی و پیچیده خواهد داشت.
اعلام وزیر عدلیه‌ی طالبان مبنی بر اینکه تمامی قوانین بر اساس فقه حنفی تدوین خواهد شد، تأییدی بر سیاست‌های انحصاری این گروه در حوزه‌ی مذهبی است. نادیده گرفتن مذهب جعفری و عدم پذیرش تنوع مذهبی در افغانستان، زمینه‌ی نارضایتی شدید و درگیری‌های داخلی را فراهم می‌کند.

اخراج شش کارمند از ملیت هزاره از اداره پاسپورت طالبان، تنها یک نمونه از سیاست‌های تبعیض‌آمیز این گروه علیه اقلیت‌های مذهبی و قومی است. طالبان نه‌تنها سیاست‌های آپارتایدگونه را علیه شیعیان اعمال می‌کنند، بلکه به رسمیت شناختن مذهب جعفری را نیز کاملاً نادیده گرفته‌اند. این مسئله به تشدید بی‌ثباتی و افزایش نارضایتی در میان باشندگان کشور انجامیده است.

یکی از وحشتناک‌ترین اقدامات طالبان، محرومیت زنان و دختران از آموزش است. طبق گزارش یوناما، افغانستان تنها کشوری در جهان است که دختران از تحصیل در سطوح بالا منع شده‌اند. این تصمیم نه‌تنها ظلمی آشکار علیه نیمی از جمعیت کشور است، بلکه آینده‌ی توسعه‌ی افغانستان را نیز نابود کرده است. هیچ کشوری بدون بهره‌گیری از ظرفیت زنان نمی‌تواند به پیشرفت برسد، اما طالبان با این سیاست‌های واپس‌گرایانه، کشور را به دوران تاریکی سوق داده است.

طالبان با سرکوب زنان، اقلیت‌ها و آزادی‌های مدنی، افغانستان را به یک زندان بزرگ تبدیل کرده است. در کنار آن، جمهوریت نیز طی بیست سال با فرصت‌سوزی‌های خود، زمینه را برای این سقوط فراهم کرد.

حال افغانستان در یک دوراهی تاریخی قرار دارد: چه باید کرد؟ آینده‌ی کشور، تنها با یک تغییر بنیادین و خروج از این شرایط نیاز دارد!!!

نویسنده: م. کهریزنوی

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط