بحران افغانستان و ضرورت گذار از گفتمان قومی به ملی

تاریخ سیاسی افغانستان، روایتی تکراری از شکست ساختارهای قوم‌محور است. تجربه چهار دهه اخیر نیز نشان داده که هر زمان قدرت در انحصار یک قوم، قبیله یا گروه خاص قرار گرفته، نتیجه‌ای جز تشدید منازعات و عمیق‌تر شدن بی‌اعتمادی ملی نداشته است.
لینک کوتاه: https://memar.press/?p=157569
منتشر شده در 5 ساعت پیش
شماره خبر 157569
8 عقرب 1404

چهار سال از بازگشت طالبان به قدرت می‌گذرد و افغانستان همچنان در دایره‌ای معیوب از بحران‌های چندلایه گرفتار است. این دوره، نه تنها گشایشی در افق سیاسی کشور ایجاد نکرده، بلکه عمق شکاف‌های اجتماعی را دوچندان ساخته و افغانستان را به یکی از منزوی‌ترین کشورهای جهان بدل کرده است. حکومت فعلی نه مشروعیت داخلی دارد و نه هم وجاهت رسمی بین‌المللی. این وضعیت اما سایه سنگین خود را بر تمام ابعاد زندگی شهروندان افکنده است.

بحران افغانستان امروز، صرفاً معضلی سیاسی نیست؛ بلکه مجموعه‌ای پیچیده از آسیب‌های اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است که به‌طور مستقیم آینده چهل میلیون انسان را تهدید می‌کند. فقر مطلق، بیکاری گسترده، مهاجرت و فروپاشی زیرساخت‌های اقتصادی، حیات روزمره مردم را به چالشی جدی تبدیل کرده است. این وضعیت نه از خلأ شکل گرفته و نه ناشی از عوامل خارجی صرف؛ بلکه ریشه در نگاه ساختاری حاکمیت دارد که همچنان قدرت را در چارچوب محدود قومی و گروهی تعریف می‌کند.

تاریخ سیاسی افغانستان، روایتی تکراری از شکست ساختارهای قوم‌محور است. تجربه چهار دهه اخیر نیز نشان داده که هر زمان قدرت در انحصار یک قوم، قبیله یا گروه خاص قرار گرفته، نتیجه‌ای جز تشدید منازعات و عمیق‌تر شدن بی‌اعتمادی ملی نداشته است. این الگوی ناکارآمد، نه تنها در دوران‌های گذشته ثابت شده، بلکه امروز نیز در سیاست‌های فعلی به‌وضوح قابل مشاهده است و افغانستان را به سمت تکرار دایره معیوب گذشته سوق می‌دهد.

آنچه وضعیت کنونی را از بحران‌های پیشین متمایز می‌سازد، اصرار بر مدیریت کلان کشور از رهگذر منطق گروهی است. طالبان، با وجود کنترل کامل بر قدرت، در تثبیت یک گفتمان فراگیر ملی ناتوان مانده‌اند. این رویکرد شاید در کوتاه‌مدت پایداری ظاهری ایجاد کند، اما در چشم‌انداز میان‌مدت و بلندمدت، تهدیداتی جدی برای ثبات کشور به همراه خواهد داشت. تجربه جهانی نشان می‌دهد که جوامع چندقومی تنها زمانی می‌توانند به ثبات برسند که قدرت بر مبنای اصول شهروندی و ملی، نه تعلقات قومی و قبیلوی، توزیع شود.

تداوم این وضعیت نه‌تنها بحران داخلی را تشدید می‌کند، بلکه کشور را به کانون تهدیدات منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل خواهد کرد. افغانستان امروز، در تقاطع چالش‌های امنیتی فزاینده، انزوای اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک قرار دارد. خروج از این تنگنا مستلزم تحولی بنیادین در ساختار قدرت و تغییر نگاه حاکمان است. در شرایط فعلی، این مسئولیت بر عهده طالبان است که بپذیرند حکومت موفق در افغانستان، حکومتی است که فراتر از مرزهای قومی و زبانی عمل کند.

افغانستان به گفتمانی ملی نیاز دارد که همه اقوام، زبان‌ها و فرهنگ‌ها خود را در آن ببینند. تا زمانی که این تحول محقق نشود، چرخه منازعات، بی‌ثباتی و عقب‌ماندگی همچنان ادامه خواهد یافت. راه نجات افغانستان نه در انکار تنوع، که در پذیرش و مدیریت عادلانه آن نهفته است.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email