بازگشت مهاجران افغان از کشورهای همسایه، بهویژه در سایه تحولات اخیر و افزایش فشارهای مهاجرتی، به یک موضوع جدی و حساس در فضای سیاسی و اجتماعی افغانستان تبدیل شده است. گزارش اخیر دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) که از برخوردهای نگرانکننده با برخی مهاجران بازگشتی سخن گفته، باعث ایجاد موجی از نگرانی در میان جوامع مهاجر، بهویژه نظامیان و کارکنان پیشین دولت جمهوریت شده است. هرچند حکومت طالبان در واکنش به این گزارش، ادعاهای مطرحشده را «پروپاگندا» خوانده و بر اجرای فرمان عفو عمومی تأکید کرده، اما تجربه بازگشت برخی افراد و گزارشهای سازمانهای بینالمللی، گاه با بیاعتمادی و شک همراه بوده است.
نظامیان پیشین که به دلیل شرایط سیاسی و امنیتی کشور ناگزیر به مهاجرت شده بودند، اکنون در بنبست تصمیمگیری قرار دارند. آنها از یکسو در کشورهای همسایه با محدودیتها روبهرو هستند و از سوی دیگر نسبت به بازگشت به کشوری که ساختار حاکمیت آن به کلی دگرگون شده، دچار بیم و تردید هستند. پرسش اصلی برای این گروه آن است که آیا عفو عمومی اعلامشده تنها یک شعار سیاسی است یا در عمل، ضمانتی برای امنیت و کرامت بازگشتکنندگان وجود دارد؟
طالبان اگر خواهان مشروعیت داخلی و بینالمللی است، باید فراتر از شعار و بیانیه، سیاستهای عملی و تضمینی برای حمایت از همه اقشار بازگشتی، بهویژه نظامیان سابق، رویدست گیرد. اقداماتی چون ایجاد نهادهای نظارتی بیطرف برای رسیدگی به شکایات بازگشتکنندگان، فراهم کردن زمینههای شغلی و اجتماعی برای آنان و پایبندی به اصول عدالت، میتواند بخشی از این روند اعتمادسازی باشد.
تجربه سالهای گذشته نشان داده که برخوردهای انتقامجویانه و سیاستهای حذف، نهتنها کمکی به تثبیت قدرت نکرده، بلکه بذر بیاعتمادی، مهاجرت بیشتر، بحران مشروعیت و ناامنیهای جدید را کاشته است. دیگر زمان شکافهای داخلی و تصفیههای سیاسی گذشته است؛ افغانستان بیش از هر زمان دیگر نیازمند وحدت، همدلی و بازسازی اعتماد میان اقشار مختلف جامعه است. این هدف، جز با تشکیل یک دولت فراگیر، تغییر رویکردهای انحصاری و پذیرش واقعیتهای متنوع جامعه ممکن نیست.
طالبان اکنون در برابر یک انتخاب تاریخی قرار دارد: یا با پذیرش بازگشت مهاجران و فراهمسازی فضای امن برای آنان، بهویژه نظامیان پیشین، زمینهساز ثبات ملی شود یا با تداوم سیاستهای انحصاری، کشور را در یک دور باطل بحران، مهاجرت و انزوای بینالمللی نگه دارد. فرصتها همیشه باقی نمیمانند. تاریخ نشان داده است که حکومتهایی که با مردم خویش صادقانه رفتار نکردند، دیر یا زود با سقوطی تلخ مواجه شدهاند. اگر هدف، حفظ کشور است، باید راه مشارکت، نه حذف؛ راه اطمینان، نه تهدید؛ و راه آیندهسازی، نه انتقام را برگزید.