بازگشت خلیلزاد به کابل؛ نقش تازه واشنگتن یا تکرار سناریوی گذشته؟

بازگشت خلیلزاد به کابل؛ نقش تازه واشنگتن یا تکرار سناریوی گذشته؟

زلمی خلیل‌زاد، نماینده پیشین ویژه ایالات متحده برای افغانستان، روز گذشته (یکشنبه، ۷ جدی/دی) وارد کابل شد و با امیرخان متقی، وزیر امور خارجه حکومت طالبان، دیدار و گفتگو کرد.

این حضور مجدد خلیلزاد در کابل و دیدار وی با رهبری طالبان، فصل تازه‌ای از تعاملات واشنگتن-کابل را رقم زده است. این سفر که در بستر گفتمان «گسترش روابط دوجانبه» و «فرصت‌های تعامل پس از جنگ» شکل گرفته، پرسش‌های بنیادینی درباره ماهیت، اهداف و پیامدهای بالقوه آن برمی‌انگیزد.

دیدار میان خلیلزاد و متقی، بر محور «راه‌ها و فرصت‌های گسترش روابط» و «چالش‌های پیش‌رو» متمرکز بود. وزیر خارجه طالبان در این نشست، از آغاز «مرحله تازه‌ای» در تعاملات کابل-واشنگتن پس از خروج نیروهای خارجی سخن گفت و بر ظرفیت گفتگو برای پیشبرد روابط تأکید نمود.

خلیلزاد نیز ضمن ستایش از پیشرفت‌های امنیتی و بازسازی در افغانستان، بر «تداوم گفتگوهای دوجانبه» پای‌فشاری کرد. این رویکرد خوش‌بینانه در گفته‌های ذاکر جلالی، رییس سوم سیاسی وزارت خارجه طالبان نیز بازتاب یافت که از نبود «مانع جدی» در مسیر بهبود روابط و وجود «عمل‌گرایی قابل توجه» در هر دو طرف سخن راند.

با این حال، بازگشت خلیلزاد به صحنه سیاسی افغانستان، فراتر از خوانش‌های رسمی، ابعاد پیچیده‌تری را در خود نهفته دارد. کارنامه دو دهه حضور این دیپلمات امریکایی در معادلات افغانستان، سرشار از مداخلات انتقادبرانگیز، موضع‌گیری‌های جانبدارانه و تصمیم‌گیری‌های پرحاشیه است.

بیشتر بخوانید:  گفتگوی کابل-واشنگتن؛ امید به تغییر یا تکرار تجربیات تلخ؟

از زمان سفارت وی در کابل گرفته تا نمایندگی ویژه در امور صلح، خلیلزاد همواره در کانون جدل‌های سیاسی قرار داشته است. دخالت‌های مستقیم در امور داخلی افغانستان، از انتخابات گرفته تا تشکیل حکومت، و موضع‌گیری‌های یک‌جانبه در قبال رقبای سیاسی، پرونده‌ای سنگین از اتهامات را برای وی رقم زده است.

مذاکرات دوحه اما برجسته‌ترین و جنجالی‌ترین فصل حضور خلیلزاد در قضایای افغانستان محسوب می‌شود. بسیاری از تحلیلگران و سیاسیون، وی را معمار توافقی می‌دانند که نه تنها صلح موعود را به ارمغان نیاورد، بلکه زمینه‌ساز فروپاشی نظام جمهوری و بحران کنونی گردید. انتقادات متوجه این مذاکرات، از کنار گذاشتن حکومت افغانستان گرفته تا تسلیم در برابر مطالبات طالبان، همچنان در افکار عمومی و محافل سیاسی پژواک دارد.

اکنون که خلیلزاد بدون عنوان رسمی دولتی و در قالب «یک فرد عادی امریکایی» وارد کابل شده، پرسش اساسی این است که چه ضرورتی سفر شخصی‌اش را توجیه می‌کند؟ آیا این حضور بازتاب تحولی در رویکرد واشنگتن نسبت به طالبان است، یا صرفاً بازی دیپلماتیک غیررسمی برای سنجش ظرفیت‌های تعامل آینده؟ شفافیت محدود درباره محتوای گفتگوها و اهداف این سفر، ابهامات را تشدید کرده و نگرانی‌هایی را در میان ناظران سیاسی برانگیخته است.

تجربه تاریخی نشان داده که حضور خلیلزاد در هر مرحله‌ای، پیامدهای عمیق و گاه بحران‌زا برای افغانستان داشته است. از این رو، بازگشت او به کابل نمی‌تواند صرفاً «سفری معمولی» تلقی شود. این سفر می‌تواند پیش‌درآمد فصل جدیدی از تعاملات امریکا-طالبان باشد که آینده سیاسی افغانستان را شکل دهد. سوال بنیادین این است که آیا این بار خلیلزاد درس‌آموخته از گذشته، رویکردی متعادل‌تر اتخاذ خواهد کرد، یا بار دیگر شاهد تکرار سناریویی خواهیم بود که منافع افغانستان را در سایه قرار دهد؟

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
رتبه بندی نوشته
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x