بازدید امیرخان متقی، وزیر امور خارجه حکومت طالبان، از دارالعلوم دیوبند در هند، فصلی تازه در دیپلماسی فرهنگی این گروه گشود و پیوندهای تاریخی میان طالبان و این نهاد دینی را بار دیگر به کانون توجه کشاند.
این سفر که در ۱۹ میزان انجام گرفت، نه تنها نمادی از احترام به میراث فکری دیوبندی است، بلکه تلاشی استراتژیک برای تحکیم مشروعیت الهیاتی و بازسازی روابط منطقهای حکومت فعلی کابل محسوب میشود.
دارالعلوم دیوبند که در سال ۱۸۶۶ میلادی در واکنش به استعمار بریتانیا تأسیس شد، از ابتدا رسالت حفظ هویت اسلامی حنفی و مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی غرب را بر عهده گرفت. این مرکز بزرگ آموزشی با تربیت هزاران عالم دینی، پایهگذار جنبشی فکری شد که بر بازگشت به اصول اصیل اسلام و تقید به مذاهب کلاسیک تأکید داشت.
تأثیر این نهاد فراتر از مرزهای هند گسترش یافت و مدارس وابسته به آن در پاکستان، افغانستان و سایر نقاط جهان اسلام، حلقههای گستردهای از اندیشه دیوبندی را شکل دادند.
طالبان افغانستان، به عنوان محصول این میراث فکری، پیوند عمیقی با دیوبند دارند. بسیاری از رهبران برجسته این گروه، از جمله ملا محمد عمر، در مدارسی چون دارالعلوم حقانیه در پاکستان که الگوی خود را از دیوبند گرفتهاند، تعلیم دیدند.
این مدارس در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، نقش کلیدی در تربیت برخی مجاهدین و شکلدهی به ایدئولوژی طالبان ایفا کردند. فقه حنفی، تفسیر نسبتا سختگیرانه شریعت و رویکرد انزواگرایانه نسبت به مدرنیته، از ویژگیهای برجسته این میراث فکری است که در سیاستهای طالبان بازتاب یافته است.
در دوران حکومت جدید طالبان پس از ۲۰۲۱، این پیوند تاریخی همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است. دارالعلوم دیوبند، از طریق فتواها و راهنماییهای الهیاتی، منبع مشروعیت دینی برای برخی سیاستهای حکومت طالبان فراهم آورده، هرچند خود این نهاد بارها از تندروی فاصله گرفته و بر اعتدال و آموزش تأکید کرده است. به نظر میرسد این تناقض ظاهری، نشاندهنده تنوع و پیچیدگی درون جنبش دیوبندی است که طیفی از اندیشههای محافظهکارانه تا میانهرو را در بر میگیرد.
با این حال، بازدید متقی از دیوبند و تأکید بر تبادلات علمی، میتواند فرصتی برای گفتگوی سازنده میان طالبان و جریانهای معتدل دیوبندی باشد. این تعامل، در صورت هدایت صحیح، میتواند به تعدیل برخی رویکردهای سختگیرانه و گشایش فضای فکری در افغانستان کمک کند. دارالعلوم دیوبند نیز با حفظ میراث علمی خود و تأکید بر وحدت امت، میتواند نقش میانجیگری میان طالبان و جامعه جهانی ایفا کند.
به نظر میرسد این پیوند تاریخی نه یک رابطه ایستا، بلکه فرآیندی پویاست که آینده آن به انتخابهای امروز بستگی دارد. آیا این تعامل به سمت اعتدال و اصلاح حرکت خواهد کرد یا در انزوای فکری باقی خواهد ماند، پرسشی است که زمان پاسخ آن را خواهد داد.