بازداشت عزام؛ فریب جدید آی‌اس‌آی یا پایان یک بازی؟

دستگیری سخنگوی داعش خراسان توسط پاکستان نه نشانه‌ی مبارزه با تروریزم، بلکه تاکتیکی فریب ‌کارانه برای پنهان ‌سازی نقش آی‌اس‌آی در پرورش گروه‌های افراطی است.
بازداشت عزام؛ فریب جدید آی‌اس‌آی یا پایان یک بازی؟

نویسنده: دکتر محمدی

در روزهایی که رسانه‌های پاکستانی از «دستگیری سلطان‌عزیز عزام»، سخنگوی داعش خراسان، خبر می‌دهند، بسیاری از ناظران آگاه این رویداد را نه یک پیروزی ضد تروریستی، بلکه بخشی از نمایش دیرینه‌ی استخبارات پاکستان برای فریب طالبان افغانستان و جامعه جهانی می‌دانند. همان‌گونه که اسلام‌آباد روزگاری (در بیست سال علیه حکومت جمهوریت) طالبان را بازداشت می‌کرد، اما هم زمان از آنان پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و سیاسی می‌نمود، اکنون نیز با بازداشت نمایشی یک عضو داعش، می‌کوشد تا چهره‌ی حامی خود از ترور را با نقاب مبارزه با آن بپوشاند و همانگونه که دولت جمهوریت را فریب می داد و اکنون با همان ترفند می خواهد طالبان را نیز فریب دهد، اما طالبان با این ترفند پاکستان آشنایی کامل دارند.

داستان سلطان‌عزیز عزام، شاعر پیشین ننگرهاری و سخنگوی کنونی داعش خراسان، نمونه‌ی روشن از سقوط انسان در ورطه‌ی افراط‌گرایی است. اما فراتر از سرگذشت شخصی او، پرونده‌ی بازداشتش در پاکستان یکبار دیگر پرده از نقش دوگانه و فریب‌کارانه‌ی اسلام‌آباد در مهندسی جریان‌های تروریستی در منطقه برمی‌دارد. پاکستان، همان کشوری که با دالرهای امریکایی پرورش‌دهنده‌ی شبکه‌های تروریستی شد، امروز در برابر چشم شورای امنیت سازمان ملل می‌خواهد خود را قربانی تروریزم بنمایاند. اما آیا این نمایش دیرینه هنوز خریداری دارد؟

سابقه نشان داده است که اسلام‌آباد استاد استفاده‌ی ابزاری از گروه‌های تروریستی است. در دوران جمهوریت افغانستان، آی‌اس‌آی بارها چهره‌هایی چون ملا برادر، عبدالسلام ضعیف و ملا عبیدالله را دستگیر کرد تا وانمود کند که مخالف طالبان است؛ اما همان ‌زمان، پناهگاه‌ها، شفاخانه‌ها و مدارس دینی پاکستان مأمن فرماندهان طالبان بود. نتیجه این سیاست دوچهره، سقوط نظام جمهوری و بازگشت طالبان به قدرت بود.

اکنون همان الگو در مورد داعش خراسان تکرار می‌شود. بازداشت سلطان‌عزیز عزام، نه از سر عزم پاکستان برای نابودی ترور، بلکه اقدامی است حساب‌ شده برای دریافت حمایت مالی جدید از غرب و گم‌  کردن ردپای پایگاه‌های داعش در ایالت بلوچستان. این کشور می‌خواهد هم چهره‌ی خود را نزد سازمان ملل تطهیر کند و هم برای چند صباح دیگر، نقش «هم‌ پیمان در مبارزه با ترور» را بازی کند.

امریکا، که امروز از بازداشت سلطان‌عزیز به‌عنوان دستاورد مبارزه با ترور یاد می‌کند، خود یکی از بنیان‌گذاران تروریزم در منطقه است. واشنگتن، در دهه‌ی هشتاد میلادی، با تجهیز گروه های جهادی و در کنار آنها با تجهیز و حمایت از گروه های تروریستی با همکاری آی‌اس‌آی، بذر وهابیت سیاسی را در خاک افغانستان کاشت و سپس با حملات پهپادی کور، خون هزاران بی‌گناه را ریخت. این تناقض آشکار، نشان می‌دهد که قدرت‌های غربی، تروریزم را نه دشمن خود، بلکه ابزاری برای مدیریت بحران و توجیه حضور نظامی می‌دانند.

سلطان‌عزیز عزام، متولد ننگرهار و پرورش‌یافته در اردوگاه‌های مهاجرین پیشاور، روزگاری شاعر و نویسنده بود. اما همانند بسیاری از جوانان در جوامع بحران ‌زده، در دام شبکه‌های فکری و مالی افراط‌گرایان افتاد. او رادیو «صدای خلافت» را بنیان گذاشت و رسانه «العزایم» را به مرکز تبلیغات داعش بدل ساخت. آنچه در او اهمیت دارد، نه شخصیت فردی‌اش بلکه نقش او در پیوند دادن قلم و تبلیغ، شعر و تکفیر است، پیوندی که آی‌اس‌آی و حلقات عربی حامی ترور، سال‌ها برای پرورش آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

زمانی که فرماندهی نیروهای خارجی و وزارت داخله جمهوری افغانستان در سال ۱۳۹۷ از «کشته شدن سلطان‌عزیز عزام» خبر دادند، آن ادعا جز بخشی از سیاست دروغ ‌پردازی دولت جمهوریت نبود. همان نظامی که سال‌ها واقعیت حضور داعش در شرق کشور را پنهان کرد تا ناکامی‌های امنیتی خود را بپوشاند. بعدها، طالبان نیز همین مسیر را رفتند؛ آنان هر بار که خبر حضور یا فعالیت فرماندهان تروریستی منتشر شد، یا آن را انکار کردند یا مدعی مرگشان شدند. این دو جریان، با همه‌ی تفاوت‌های ظاهری ‌شان، در پنهان‌کاری حقیقت و تضعیف آگاهی مردم، هم‌داستان‌اند.

طالبان که روزگاری فرزند استخبارات پاکستان بودند، امروز در نتیجه‌ی همان وابستگی، احساس تحقیر و خشم می‌کنند. پس از دو دهه حمایت بی‌دریغ اسلام‌آباد از آنان، اکنون طالبان به دشمن تازه‌ی پاکستان تبدیل شده‌اند. دلیل روشن است: طالبان افغانستان، از طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) حمایت می‌کنند تا انتقام دخالت‌های استخباراتی اسلام‌آباد را بگیرند. امروز روابط کابل و اسلام‌آباد در بدترین وضعیت تاریخی خود قرار دارد؛ مرزها ناامن‌اند، و حملات متقابل ادامه دارد. طالبان به‌خوبی می‌دانند که بازداشت سلطان‌عزیز عزام صرفاً ترفند سیاسی است و هرگز این فریب پاکستانی‌ها را نمی‌خورند.

از دیدگاه دین مقدس اسلام، هرگونه استفاده از دروغ، نفاق و کشتار بی‌گناهان به نام جهاد، جنایت بزرگ است. حکومت پاکستان که سال‌ها از مدارس وهابی و شبکه‌های تکفیری برای اهداف سیاسی خود بهره برده، نه ‌تنها مرتکب خیانت در برابر همسایگان، بلکه مرتکب گناه کبیره در برابر امت اسلامی شده است. همان‌گونه که قرآن (بقره آیه ۲) هشدار می‌دهد: «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» (به گمان باطلشان، می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، و این حقیقت را درک نمی کنند.)

دستگیری سلطان‌عزیز عزام را نباید یک دستاورد ضدتروریستی، بلکه باید یک مانور استخباراتی دانست. پاکستان با این اقدام می‌خواهد خود را منجی منطقه معرفی کند، در حالی‌که هنوز هزاران تروریست در پناهگاه‌های آن کشور آموزش می‌بینند. امریکا نیز در این میان، نقش داور دروغین را بازی می‌کند تا منافع خود را در منطقه حفظ کند.

آینده‌ی صلح در افغانستان و منطقه تنها زمانی ممکن است که ریشه‌های فریب، دوگانگی و سیاست‌های ترورپرور پاکستان و غرب خشکیده شود. تا زمانی که سیاست به جای اخلاق، و منافع استخباراتی به جای عدالت بنشیند، خون بی‌گناهان خشک نخواهد شد. و تا وقتی که وجدان امت اسلامی در برابر ظلم خاموش بماند، «مبلغان مرگ» همچون سلطان‌عزیز عزام، بارها و بارها از خاک ننگرهار و بلوچستان پاکستان سر برخواهند آورد.

 

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
رتبه بندی نوشته
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x