پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا موجی از واکنشها را در میان مقامات طالبان و سیاسیون افغانستان به دنبال داشت. از یک سو، طالبان که در دوره قبلی ریاست جمهوری ترامپ توانست با امریکا به توافقنامه دوحه دست یابد، اکنون امیدوار است که با بازگشت ترامپ، فصلی تازه از مناسبات کابل-واشنگتن شکل بگیرد. از سوی دیگر، برخی سیاسیون افغانستانی، به خصوص کسانی که در دوران جمهوری قدرت داشتند، به طور ضمنی به این باور هستند که ترامپ شاید بتواند سیاستهای سختگیرانهتری علیه طالبان اتخاذ کند و به نوعی فضای بهتری برای مقاومت سیاسی و نظامی در برابر این گروه فراهم سازد.
با این حال، در این میان نکتهای مهم و بنیادین وجود دارد: آیا ترامپ (امریکا) منجی واقعی افغانستان هست؟ یا همانطور که تجربه تاریخی نشان داده، واشنگتن همواره براساس منافع ملی خود و نه منافع ملت افغانستان عمل کرده است؟
امریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ، با امضای توافقنامه دوحه عملاً زمینه خروج نیروهای نظامی خود را از افغانستان فراهم کرد و در عمل دولت پیشین افغانستان را تضعیف نمود. این اقدام، با وجود توافقات اولیه، سبب سقوط کابل و تسلط طالبان بر کشور شد. حال، این سوال پیش میآید که ؛چطور میتوان انتظار داشت همان سیاستمداری که زمینهساز سقوط دولت قبلی بود، اکنون به بازسازی و بهبود وضعیت افغانستان کمک کند؟
از سوی دیگر، طالبان که اکنون کنترل کشور را در دست دارند، به جای تلاش برای ایجاد یک حکومت فراگیر و مشارکت همه اقوام، به دنبال جلب حمایت امریکا و بهبود روابط خارجی با واشنگتن هستند. این رویکرد نشان میدهد که طالبان هنوز درسهای تاریخی از چهل سال جنگ و خونریزی در افغانستان را به درستی درک نکردهاند و به جای اعتماد به مردم خود، به دنبال تأمین مشروعیت از قدرتهای خارجی هستند.
در واقع، هر دو جریان (طالبان و سیاسیون سابق دولت جمهوریت) به نوعی در دام نگاه وابسته به قدرتهای خارجی گرفتار آمدهاند. این در حالی است که تجربههای مکرر نشان داده است که امریکا یا هر کشور خارجی دیگری، همواره براساس منافع استراتژیک و اقتصادی خود عمل میکند و نه براساس مصلحت و منافع مردم افغانستان.
سیاستمداران دوره جمهوریت که اکنون به ترامپ و امریکا چشم امید دارند؛ چرا در زمانی که قدرت را در اختیار داشتند، از فرصتها استفاده نکردند تا یک ارتش منسجم و قدرتمند بسازند و وحدت ملی را تقویت کنند؟
چرا سیاستمداران دوره جمهوریت نتوانستند زمینهای برای مشارکت جوانان از اقوام مختلف در دولت فراهم سازند و به جای رقابتهای مخرب سیاسی، برای آینده کشور برنامهریزی کنند و از جوانان کشور یک کادر قوی سیاسی از قوام مختلف آماده سازند؟
اکنون، این انتظار از امریکا و ترامپ که بار دیگر اوضاع افغانستان را بهبود بخشند، نشانی از یک نگاه ناکام و شکستخورده است.
سوالتی که مخاطبین اش سیاسیون دوره جمهوریت می باشد:
- چرا در دوران قدرت خود نتوانستید در کنار هم به اتفاق و وحدت لاقل نظری دست یابید و ارتش قوی و مستقل از وابستگیهای خارجی ایجاد کنید تا بتواند در برابر مخالفین مقاومت کند؟
- چرا در زمان جمهوریت به جای تقویت وحدت ملی، به رقابتهای مخرب قومی و جناحی دامن زدید و حالا از امریکا انتظار کمک دارید؟
- چطور توقع دارید ترامپ به شما کمک کند، در حالی که در دوره قبلی ریاست جمهوری او توافقنامهای را امضا کرد که منجر به سقوط دولت شما شد؟
- چرا در دوران قدرت خود، برنامهای منسجم برای جذب و پرورش نسل جوان و کادری از اقوام مختلف برای آینده دولت افغانستان نداشتید؟
- آیا درخواست حمایت از امریکا نشانهای از ناکامی شما در ایجاد یک اجماع ملی و اتکا به ظرفیتهای داخلی نیست؟
و اما سوالاتی که متوجه طالبان است:
- چرا به جای دست دراز کردن به سمت امریکا و کشورهای خارجی، به سمت ملت افغانستان دست نمیبرید و حکومت فراگیری تشکیل نمیدهید که نماینده واقعی تمام اقوام باشد؟
- چرا پس از چهل سال جنگ و خونریزی، همچنان به خودخواهی و قدرتطلبی ادامه میدهید و از تجربههای تلخ گذشته برای ایجاد یک صلح پایدار درس نمیگیرید؟
به طور کلی، هر دو جریان سیاسی در افغانستان، چه طالبان و چه سیاسیون سابق جمهوریت، به جای وابستگی به قدرتهای خارجی، باید نگاه خود را به داخل معطوف کنند و براساس منافع ملی و نیازهای واقعی مردم کشور حرکت کنند. چرا که هیچ قدرت خارجی، از جمله امریکا، نخواهد توانست مسائلی را حل کند که ریشه در ساختارهای اجتماعی و سیاسی کشور دارد.
تنها با تصمیمی عقلانی و خرد جمعی میتوان از این بحران گذر کرد و آیندهای بهتر را برای مردم و کشور رقم زد.