افغانستان بار دیگر در صدر فهرستهای ناخوشایند جهانی قرار گرفته است. این بار، گزارش اخیر “احصائیه جهانی” تأیید کرده که کشورمان از نظر میزان شادی، بدترین رتبه را در میان ۱۹۵ کشور جهان دارد. اما این تنها یکی از شاخصهایی است که افغانستان را در جایگاه نگرانکنندهای قرار داده است. از پاسپورتی که در انتهای لیست معتبرترین گذرنامههای جهانی قرار دارد تا امنیتی که کشور را به یکی از خطرناکترین مکانهای سفر تبدیل کرده است، همهچیز حکایت از وضعیتی دارد که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
اما چرا افغانستان در این وضعیت قرار دارد؟ و از آن مهمتر، آیا راهی برای تغییر این روند وجود دارد؟
سازمانهای بینالمللی برای ارزیابی کشورها، معیارهای متنوعی را در نظر میگیرند. این معیارها شامل وضعیت اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی میشوند و هرکدام نقش مهمی در سنجش توسعهیافتگی یک کشور دارند. اما وقتی به جایگاه افغانستان در این شاخصها نگاه میکنیم، تصویر یک کشور بحرانزده را مشاهده میکنیم که از جنبههای گوناگون درگیر مشکلات ساختاری و عمیق است.
در بعد اقتصادی، ضعف شدید در تولید ناخالص داخلی، نرخ بالای بیکاری و گستردگی فقر از مشکلاتی هستند که توسعه پایدار را ناممکن ساختهاند. در حوزه اجتماعی، پایین بودن امید به زندگی، کمبود امکانات آموزشی و خدمات صحی، و نارضایتی عمومی از کیفیت زندگی، چالشهای بزرگی را به وجود آوردهاند. از نظر امنیتی، ناامنی، جنگهای طولانی و تروریسم، همچنان مانع ایجاد یک ثبات پایدار شدهاند. در کنار همه اینها، وضعیت زنان در افغانستان نیز یکی از تلخترین نمونههای نابرابری و محدودیت در جهان است.
نمیتوان به وضعیت کنونی افغانستان پرداخت، بیآنکه نگاهی به ریشههای تاریخی آن داشت. دههها جنگ و درگیری، حضور نیروهای خارجی، حکومتهای ناکارآمد و فساد گسترده، کشور را از مسیر پیشرفت دور ساختهاند. هر موج جدید از تغییرات سیاسی، بهجای ترسیم آیندهای روشن، امیدها را کمرنگتر کرده است. بازگشت طالبان به قدرت نیز نهتنها بحران را کاهش نداد، بلکه محدودیتهای جدیدی بهویژه در زمینه حقوق زنان و آزادیهای مدنی ایجاد کرد که بر انزوای بینالمللی افغانستان افزود.
گرچه وضعیت کنونی کشور ناامیدکننده به نظر میرسد، اما بهبود آن غیرممکن نیست. تغییر این شرایط نیازمند اقدامات جامع در سطح داخلی و بینالمللی است. در داخل کشور، باید سیاستهایی در جهت بهبود اقتصاد، ایجاد اشتغال، توسعه خدمات آموزشی و بهداشتی، و کاهش فقر تدوین شود. علاوه بر این، تأمین امنیت و ایجاد ثبات سیاسی از اولویتهای غیرقابلانکار هستند.
از سوی دیگر، جامعه جهانی نیز نباید افغانستان را در انزوا بگذارد. تعامل سازنده با جهان، سرمایهگذاری در توسعه اقتصادی و حمایت از نهادهای مدنی، میتوانند راهی برای بازگشت تدریجی کشور به مسیر پیشرفت باشند.
افغانستان دیگر نمیتواند صرفاً در فهرست بدترینها باقی بماند. مردم کشور ما شایسته آیندهای بهتر است، اما این آینده تنها زمانی رقم خواهد خورد که مردم، دولت و جامعه جهانی برای تغییر واقعی و پایدار دست به دست هم دهند. وقت آن رسیده است که صدای مردم افغانستان شنیده شود، سیاستهای نادرست اصلاح گردد و امید به زندگی به این سرزمین بازگردد. آینده افغانستان هنوز نوشته نشده است، اما باید مطمئن شد که در صفحات بعدی، روایتی متفاوت از گذشته شکل بگیرد.