کنفرانس بینالمللی علمی ـ عملی درباره وضعیت سیاسی افغانستان و تأثیر آن بر امنیت منطقه که به میزبانی مؤسسه مطالعات شرق وابسته به آکادمی علوم روسیه برگزار شد، بازتابی از نگرانی فزاینده جامعه علمی و سیاسی منطقه نسبت به تحولات درونی افغانستان و پیامدهای آن بر محیط امنیتی آسیای مرکزی و فراتر از آن بود. حضور نمایندگان بلندپایه از نهادهای مختلف روسی، سازمانهای منطقهای چون سازمان همکاری شانگهای و پیمان امنیت جمعی، و کارشناسان از کشورهای متعدد، نشاندهنده این واقعیت است که مسأله افغانستان دیگر صرفاً یک موضوع داخلی نیست، بلکه به یکی از محورهای اصلی گفتوگوهای ژئوپولیتیکی در اوراسیا بدل شده است.
بیثباتی سیاسی و اقتصادی افغانستان در سالهای اخیر نه تنها چالشهای امنیتی تازهای را برای همسایگانش ایجاد کرده، بلکه مسیرهای همکاری منطقهای را نیز پیچیدهتر ساخته است. در این نشست، نگاه غالب بر آن بود که بدون درک عمیق و واقعبینانه از تحولات درون افغانستان، هیچ چارچوب مؤثری برای تأمین امنیت جمعی در منطقه قابل طراحی نیست. تأکید ایمانگالی تسماگامبتف بر «گفتوگوهای سازنده» و تداوم آن، از درک این ضرورت حکایت دارد که رویکردهای نظامی و واکنشی، دیگر پاسخگوی پیچیدگی بحران افغانستان نیستند. همکاری فکری و کارشناسانه میان کشورهای منطقه میتواند زمینهساز شناخت دقیقتر از روندهای درونی افغانستان و در نتیجه، اتخاذ سیاستهای متوازنتر شود.
از سوی دیگر، دیدگاه امیرتای بتیموف نقطه تأمل مهمی را برجسته کرد: افغانستان را نباید صرفاً از دریچه تهدید نگریست، بلکه باید بهعنوان فرصتی بالقوه برای همگرایی اقتصادی و همکاری منطقهای به آن توجه کرد. نگاه صرفاً امنیتی، نهتنها راهحلهای پایدار ارائه نمیدهد، بلکه میتواند موجب تداوم انزوای افغانستان و گسترش بیاعتمادی میان کشورهای منطقه شود. در حالی که توسعه زیرساختها، تقویت تجارت منطقهای و سرمایهگذاری در پروژههای مشترک میتواند افغانستان را از کانون ناامنی به حلقه اتصال آسیای مرکزی و جنوبی بدل کند.
نتیجه این کنفرانس، که تدوین گزارش نهایی برای مقامات روسیه و انتشار مجموعه مقالات علمی بود، گامی در جهت نهادینهکردن گفتوگوهای کارشناسانه و ایجاد اجماع فکری میان نخبگان منطقه تلقی میشود. در نهایت، مسیر آینده افغانستان و تأثیر آن بر امنیت منطقهای در گرو توانایی کشورها برای عبور از نگاه صرفاً امنیتی و حرکت به سوی همکاریهای چندجانبه و مبتنی بر توسعه است. تنها در چنین چارچوبی میتوان انتظار داشت که افغانستان از منشأ بحران به بستر همکاری و ثبات تبدیل شود.




