اسلام یا تبعیض؟ قفل ظلم بر خانه‌های هزاره‌ها

کوچ اجباری ۲۵ خانواده هزاره از روستای رشک بامیان و هجوم کوچی‌های مسلح به دره سادات، با تخریب کشتزارها و چراگاه‌های بومیان، بخشی از پروژه پاکسازی قومی و تبعیض پشتون‌محور طالبان است. این اقدامات، نقض آشکار شریعت اسلامی، وجدان انسانی و حقوق بشر بوده و تهدیدی جدی برای معیشت و هویت مردم هزاره به شمار می‌رود. سکوت جامعه جهانی و نهادهای مسئول، زخمی بر وجدان بشری است.
اسلام یا تبعیض؟ قفل ظلم بر خانه‌های هزاره‌ها

هجوم کوچی‌های مسلح به دره سادات بامیان و تخریب کشتزارهای مردم بومی توسط هزاران رأس گوسفند، پرده دیگری از همان سناریوی ظلم سیستماتیک و تبعیض قومی است که در کوچ اجباری ۲۵ خانواده هزاره در روستای رشک ولسوالی پنجاب بامیان شاهد آن بودیم.

این اقدامات، که با حمایت مستقیم طالبان و افراد بانفوذ پشتون‌تبار پیش برده می‌شود، نه تنها معیشت مردم بومی را با نابودی زمین‌های حاصل‌خیز و چراگاه‌های سرسبز تهدید می‌کند، بلکه بخشی از پروژه‌ای سیاسی برای تغییر بافت قومی و مهندسی جمعیتی در مناطق هزاره‌نشین است؛ سیاستی که با غصب زمین‌ها و ادعاهای جعلی مالکیت، شباهت تکان‌دهنده‌ای به پاکسازی قومی در رشک دارد و ریشه در همان بی‌عدالتی و نقض حقوق انسانی دارد که طالبان تحت نام “امارت اسلامی” پیش می‌برند.

این رفتارها، طالبان را در ردیف رژیم‌هایی قرار می‌دهد که جنایات‌شان فراتر از مرزهای قومی، به فاجعه‌ای انسانی مبدل شده است. اکنون زمان آن رسیده که به‌جای خاموشی و سکوت، صریح و قاطع سخن بگوییم: آیا طالبان، خود را در آیینه تاریخ نمی‌بینند؟

آیا شما (طالبان) نمی‌دانید چرا امروز مردم سراسر جهان از صهیونیست‌های کودک‌کش اسرائیل متنفر هستند؟ نه به‌خاطر مذهب‌شان، بلکه به دلیل جنایاتی که علیه مردم بی‌دفاع فلسطین مرتکب می‌شوند. فلسطینی‌ها را از خانه و زمین‌های‌شان با زور می‌کوچانند و با راندن مردم بومی از خانه‌های‌شان و واگذاری آن به گروهی دیگر به زور اسلحه، تبعیض و بی‌عدالتی می‌کنند.

در فلسطین، رژیم اشغالگر اسرائیل خانه‌های مردم را ویران می‌کند و می‌گوید این خانه‌ها “در زمین ما ساخته شده‌اند.” شما نیز خانه‌های مردم رشک را غصب می‌کنید و می‌گویید زمین متعلق به کوچی‌هاست. اما این ستم، هرگز مشروع نمی‌شود، نه در شریعت اسلام، نه در وجدان انسانی، و نه در منطق حقوق بشر.

اسلام دین عدالت است، نه تبعیض. شریعت محمدی (ص) دستور به حمایت از مظلوم می‌دهد، نه حمایت از سلاح‌داران غاصب. شما که به نام اسلام حکم می‌کنید، چگونه کلام خدا را نادیده می‌گیرید که فرمود:

«وَلا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَتُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (سوره بقره، آیه ۱۸۸) یعنی: و اموال یکدیگر را به ناحق (از طریق زور، فریب، یا حیله‌های حقوقی) میان خود نخورید، و آن را به حاکمان نسپارید تا بخشی از دارایی‌های مردم را با گناه و آگاهی (به ناحق) بخورید.

شما که مدعی “امارت اسلامی” هستید، بگویید: کجای این امارت اسلامی است که با زور تفنگ، لباس زن و کودک هزاره را از خانه بیرون می‌کشید، و قفل بر درِ خانه‌های‌شان می‌زنید تا کوچی‌های مسلح ساکن شوند؟

در حقوق بشر، تصرف اجباری خانه و کوچاندن مردم بی‌دفاع، جنایت علیه بشریت است. بر اساس ماده ۹ کنوانسیون رم (اساس‌نامه دیوان کیفری بین‌المللی)، کوچ اجباری با انگیزه قومی، از جمله مصادیق جنایت جنگی و نسل‌کشی است. پس طالبان، آگاه باشند که دنیا تماشا نمی‌کند؛ بلکه می‌نگرد و می‌نویسد، و حساب تاریخ بی‌رحم‌تر از هر محکمه‌ای است.

کوچی‌گری سنتی، زمانی بخشی از بافت طبیعی افغانستان بود. اما امروز، آنچه رخ می‌دهد، «کوچی‌گری مسلحانه و سیاسی‌شده» است؛ ماشین تبعیض پشتون‌محور که مأموریت دارد چهره هزارستان را از سکنه تهی کند.

کوچ اجباری هزاره‌ها نه یک دعوای حقوقی، که پروژه‌ای سیاسی برای تغییر بافت قومی و مهندسی جمعیتی است. طالبان با انکار این جنایت، ادعا می‌کنند که فیصله حقوقی به نفع کوچی‌ها بوده و ساکنان را وادار به اعتراف کرده‌اند که بدون اجبار خانه‌های‌شان را ترک کرده‌اند، اما گزارش‌های محلی و شاهدان عینی همچنان بر اجبار و تهدید تأکید دارند.

وای بر کسانی که نام عدالت را می‌برند، اما عدالت را قربانی سیاست قبیله‌ای می‌کنند. مردم هزاره نه «متهم» اند، نه «مهاجر»، بلکه بخشی اصیل از ملت افغانستان هستند. ریشه در این خاک دارند و حق دارند در امنیت زندگی کنند.

ر رفتار با آنان، معیاری برای سنجش عدالت، شرافت و وجدان کل حکومت است. افغانستان امروز در چنگال حکومتی است که نه مشروعیت سیاسی دارد، نه وجدان دینی و نه اعتراف اخلاقی.

اگر جامعه جهانی، نیروهای سیاسی، روشنفکران، علما، و مردم عدالت‌خواه افغانستان امروز در برابر این جنایت سکوت کنند، نه تنها هزاره‌ها، بلکه وجدان انسانی ما برای همیشه زخمی خواهد ماند.

حقیقت این است که طالبان جز زبان زور نمی‌فهمند، اما این زور در برابر حقیقت تاریخ، دوام ندارد. همان‌گونه که در فلسطین، اشغال‌گر نتوانست حق را خاموش کند، در افغانستان نیز صدای مظلوم، بی‌صدا نخواهد ماند.

جهان در برابر ظلم، دیر می‌فهمد، اما هرگز نمی‌بخشد. روز حساب نزدیک است؛ نه در دادگاه‌های فرمایشی، بلکه در پیشگاه مردم، تاریخ و خداوند.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط