نویسنده: م. کهریزنوی
تصمیم تازهی ملا هبتالله آخندزاده برای منع دختران از حضور در مدارس دینی، پرده از عمق انحراف فکری طالبان برداشت. در حالی که قرآن و سنت پیامبر اسلام(ص) بر فرضیت کسب علم برای زن و مرد تأکید دارد، رهبر طالبان با تکیه بر یک روایت تاریخی ناقص از دوره خلیفه سوم، حق بدیهی زنان را انکار میکند. این موضع نه تنها در تضاد آشکار با اسلام است، بلکه افغانستان را در آستانه بحران داخلی، انزوای بینالمللی و شورشهای اجتماعی قرار میدهد.
از روزی که طالبان در افغانستان دوباره به قدرت رسیدند، یکی از نخستین قربانیان این گروه، زنان و دختران بودند. محرومیت آنان از آموزش عصری، دانشگاهها و کار، لکه ننگی است که بر تاریخ معاصر افغانستان حک شده است. اکنون، با دستور تازهی رهبر طالبان مبنی بر ممنوعیت آموزش دینی برای زنان، آخرین روزنههای امید نیز بسته میشود. این تصمیم، هم از منظر دینی و هم از نگاه حقوق بشری مردود است. این قلم، با تکیه بر قرآن، احادیث و سنت پیامبر(ص) نشان داده میشود که موضع طالبان نه تنها بیاساس، بلکه برخلاف جوهرهی اسلام و عقلانیت انسانی است.
قرآن کریم بارها بر اهمیت دانش و خردورزی تأکید کرده است:
- «هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمون» (زمر: ۹) – «آیا آنان که میدانند و آنان که نمیدانند برابرند؟»
این آیه شامل مرد و زن است، زیرا قرآن هیچ استثنایی بر اساس جنسیت قائل نشده است. - حدیث نبوی: «طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسلِمٍ وَ مُسلِمَةٍ» – «طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.»
این حدیث، صریحترین سند شرعی است که طالبان نادیده گرفتهاند. - طبق منابع اهلسنت نمونههای تاریخی: زنان بسیاری در صدر اسلام دانشمند، فقیه و راوی حدیث بودند. حضرت عایشه، امسلمه و نسیبه از جمله بانوانیاند که در عرصهی علم و دین نقشآفرینی کردند.
بنابراین، محرومسازی زنان از آموزش دینی یا عصری، به معنای مخالفت آشکار با قرآن، سنت و تاریخ اسلامی است.
ملا هبتالله برای توجیه سیاست خود به دوره خلیفه سوم استناد کرده است. حتی اگر بپذیریم که خلیفه سوم زنان را از رفتن به مسجد منع کرده بود، پرسش بنیادی این است:
آیا قرآن و سنت پیامبر اسلام(ص) مهمتر است یا تصمیم سیاسی یک خلیفه؟
پیامبر(ص) فرمود: «زنان را از رفتن به مساجد خدا منع نکنید.»
این دستور، روشن و غیرقابلانکار است. خلیفه سوم نه پیامبر بود و نه معصوم. اگر در آن زمان مصلحتی وجود داشت، امروز هیچ حجتی برای طالبان و مردم کشور نیست تا حکمی خلاف قرآن و پیامبر صادر کنند.
چه بسا در ۱۴ قرن پیش، شرایط اجتماعی و امنیتی خاصی سبب شد که محدودیتهایی اعمال شود؛ اما امروز جهان دگرگون شده و زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، علمی و دینی نقشی بنیادین دارند. استفاده طالبان از یک حکم تاریخی برای توجیه سرکوب زنان، سوءبرداشت آگاهانه و ابزاری از دین است.
طالبان نه تنها اسلام را تحریف میکنند، بلکه حقوق بنیادین بشر را نیز لگدمال میسازند. این گروه با حمایت مستقیم و غیرمستقیم امریکا به قدرت رسید و امروز به ابزار سرکوب مردم افغانستان بدل شده است. ایالات متحده، که ادعای دموکراسی و حقوق بشر دارد، با رها کردن افغانستان به دست طالبان، شریک جرم در این فاجعه است.
طالبان با این سیاست، افغانستان را به زندانی بزرگ برای نیمی از جمعیت آن تبدیل کردهاند. این رویکرد نه تنها ناقض اسلام، بلکه ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای بینالمللی است که بر حق آموزش برای همه تأکید دارند.
به طالبان توصیه می شود:
از منظر شرعی: بازگشت به قرآن و سنت پیامبر(ص) و پرهیز از تفسیرهای انحرافی.
از منظر عقلی: اگر زنان آموزش نبینند، جامعه دچار عقبماندگی میشود. هیچ ملت بدون آموزش زنان به پیشرفت نرسیده است.
از منظر تاریخی: محرومسازی زنان تنها دشمنی داخلی و فشار خارجی را افزایش میدهد و بقای سیاسی طالبان را تهدید میکند.
از منظر اخلاقی: طالبان باید به یاد آورند که تحقیر و محرومیت نیمی از جامعه، ظلمی آشکار و غیرقابل دفاع است.
تصمیم ملا هبتالله آخندزاده نه تنها یک اشتباه سیاسی، بلکه یک خیانت دینی و اخلاقی است. طالبان با این موضع، خود را در برابر قرآن، سنت پیامبر و وجدان بشری قرار دادهاند. آنان به جای آنکه پرچم دار اسلام باشند، به چهرهای ضداسلامی بدل شدهاند.
اسلام راستین، علمی است که با عقل و عدالت همراه است؛ اسلامی که زن و مرد را برابر در حق آموزش میداند؛ اسلامی که پیامبرش فرمود: «از گهواره تا گور دانش بجویید.»
طالبان اگر همچنان بر این سیاست ادامه دهند، نه تنها مشروعیت دینی و سیاسی خود را از دست خواهند داد، بلکه افغانستان را دوباره به میدان جنگ و ویرانی خواهند کشاند. آینده روشن این سرزمین تنها در گرو آزادی، عدالت و آموزش برابر برای همه شهروندان است؛ چیزی که قرآن و عقل هر دو بر آن گواهاند.