در حالیکه جهان هنوز از زخمهای اشغال، ترور و فریبهای امپراتوری دروغ بهبود نیافته بود، در پانزدهم مهرماه ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، مقاومت اسلامی حماس با عملیاتی برقآسا به نام «طوفان الاقصی»، صفحهای تازه در تاریخ مقاومت گشود. این عملیات نه صرفاً یک نبرد نظامی، بلکه خیزش وجدان انسان علیه درندهخویی صهیونیسم و ریاکاری امریکا بود؛ وجدان جهانی که از هفتاد و پنج سال کشتار، اشغال، و بیعدالتی به فریاد آمده است.
هفتاد و پنج سال از اشغال سرزمین فلسطین میگذرد؛ سرزمینی که روزی مهد پیامبران و امروز، گورستان کودکان و زنان بیدفاع شده است. رژیم صهیونیستی با پشتیبانی نامحدود ایالات متحده، سیاست «زمین بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین» را با چهرهای خونآلود و نژادپرستانه ادامه داده است. هر بمبی که بر نوار غزه فرود میآید، نه بر خاک، که بر شرافت و وجدان بشریت فرو مینشیند.
در این میان، ایالات متحده امریکا که خود را پرچم دار آزادی، دموکراسی و حقوق بشر مینامد، در واقع بزرگترین پشتیبان ترور، اشغال و کشتار جمعی در جهان است. همان امریکایی که در هفتم اکتبر ۲۰۰۱ با شعار «مبارزه با تروریسم» و «آوردن دموکراسی» به افغانستان لشکر کشید، بیست سال بعد با دستانی آلوده به خون و ذهنی پر از شکست، خاک این کشور را ترک گفت و ملتی را در فقر، ویرانی و بیاعتمادی رها کرد. همان دستهای آلوده امروز بر ماشه تسلیحات اسرائیل است، که خون کودکان فلسطینی را می ریزد.
هفتم اکتبر برای وجدان تاریخ، یادآور دو روایت است؛ در سال ۲۰۰۱، امریکا با فریب «مبارزه با ترور» به افغانستان تاخت، اما حاصلش گسترش تروریزم، تولید فقر و تخریب بنیانهای جامعه بود. بیست سال حضور نظامی، نه صلح آورد و نه آزادی؛ بلکه نهادهای فاسد، رهبران دستنشانده، و نسلهایی از قربانیان جنگ و مهاجرت را برجای گذاشت.
و در سال ۲۰۲۳، در همان روز، مقاومت اسلامی فلسطین با عملیاتی شجاعانه به نام طوفان الاقصی، پرده ریا از چهره تمدن غرب برداشت. این همزمانی، نمادین و پرمعنا بود: روزی که امریکا شعله جنگ را در افغانستان برافروخت، روزی شد که شعله مقاومت علیه نظام اشغال و نفاق در فلسطین زبانه کشید.
هر دو روایت، چهره واحدی دارند؛ چهرهای که پشت نقاب دموکراسی، خون ملتها را میمکد. از کابل تا غزه، صدای گریه کودکان یکسان است، و پرچم سیاه اشغالگری، یک امضا دارد: امریکا!
اسرائیل از بدو تأسیس خود، بر پایه ترور، تبعیض، کودک کشی و نسلکشی شکل گرفته است. از دیر یاسین تا جنین، از صبرا و شتیلا تا غزه، خون زنان و کودکان فلسطینی پیوسته بر زمین ریخته و جهانِ مدعی حقوق بشر، یا سکوت کرده یا کف زده است.
در دو سال اخیر، رژیم صهیونیستی چهره واقعی خود را آشکارتر از همیشه نشان داده است. حملات بیوقفه به شفاخانهها، مکاتب و پناهگاهها، استفاده از بمبهای ممنوعه، و محاصره غذایی و دارویی مردم غزه، همه گواهی است بر فروپاشی اخلاقی این رژیم. امروز، حتی بسیاری از روشنفکران غربی، از «پایان مشروعیت اخلاقی اسرائیل» سخن میگویند.
اما مسئول اصلی این جنایتها، فقط تلآویو نیست. واشنگتن با ارسال سلاح، اطلاعات و حمایت سیاسی در شورای امنیت، شریک مستقیم تمام خونهایی است که در غزه جاری میشود. امریکا نه تنها اسرائیل را متوقف نکرد، بلکه با فریب افکار عمومی، قربانی را «تروریست» و جلاد را «مدافع» معرفی کرد.
امریکا با تمام تجهیزات و دالرهایش، در افغانستان شکست خورد، زیرا با مردم نجنگید، بلکه با روح مقاومت جنگید. هیچ قدرتی در جهان نتوانسته و نخواهد توانست اراده ملتها برای آزادی را در زنجیر بکشد. همانگونه که در ویتنام و افغانستان فرو ریخت، امروز در فلسطین نیز با سرنوشت بدتر رو به روست.
اسرائیل نیز اکنون، در واپسین نفسهای خود است. جامعهای که بر خون و ترس بنا شده باشد، پایدار نمیماند. عملیات طوفان الاقصی نشان داد که افسانه «ارتش شکستناپذیر اسرائیل» یک دروغ رسانهای بود. در برابر ایمان و ارادهای که از دل درد و اشغال برمیخیزد، هیچ گنبد آهنینی تاب نخواهد آورد.
طوفان الاقصی نه فقط واکنشی نظامی، بلکه فریادی انسانی و الهی علیه دو نماد ظلم عصر حاضر است؛ امپراتوری دروغ (امریکا) و رژیم اشغالگر کودک کش اسرائیل. این عملیات، یادآور این حقیقت ابدی است که ملتهای ستمدیده، دیر یا زود از خاکستر خود برمیخیزند و طغیان وجدان بشر را بر بیداد تحمیل میکنند.
امریکا در افغانستان، اسرائیل در فلسطین؛ هر دو، در میدان حقیقت شکست خوردند. شکست آنان، آغاز عصر جدیدی است؛ عصری که در آن ملتها، بهجای تکیه بر قدرت سلاح، به قدرت ایمان و عدالت بازمیگردند.
و جهان امروز، در برابر خون کودکان غزه، دیگر نمیتواند خاموش بماند. زیرا هر سکوتی در برابر جنایت، شریک جرم است. و شاید، طوفان الاقصی نه پایان یک جنگ، بلکه آغاز بیداری وجدان جهانی باشد؛ وجدانى که دیر بیدار شد، اما این بار، دیگر به خواب نخواهد رفت.