این حکم، که اتهاماتی چون دخالت در سیاست، نقض اسرار دولتی و سوءاستفاده از قدرت را در بر میگیرد، نمادی از تحولات درونی اسلامآباد به نظر میرسد.
فیض حمید، که از آگست ۲۰۲۴ در بازداشت به سر میبرد، در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱، دوران صدارت عمران خان، به عنوان قدرتمندترین چهره استخباراتی پاکستان شناخته میشد. اتحاد نزدیک او با خان، زمینهساز اتهامات سیاسی شد که اکنون به محکومیت وی انجامیده است.
محکمه نظامی گفته که این محکومیت پس از یک روند قانونی طولانی صادر شده و حمید حق استیناف دارد، اما تحقیقات جداگانه درباره نقشش در حملات ۹ می ۲۰۲۳ حامیان عمران خان به تأسیسات نظامی، لایههای پیچیدهتری به پرونده او میافزاید. این حملات، که پس از بازداشت خان رخ داد، بیش از دهها مرکز نظامی را هدف قرار داد.
از سوی هم، فیض حمید نخستین مقام بلندپایه پاکستانی بود که پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، علناً به کابل سفر کرد. تصویر جنجالی «گیلاس قهوه» او در رسانهها، نمادی از سیاستهای مداخلهجویانه اسلامآباد شد که اکنون به عنوان «قهوه تلخ» تعبیر میگردد. سال گذشته، اسحاق دار، معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه پاکستان با اشاره به سفر سه سال پیش جنرال فیض حمید، رییس پیشین استخبارات این کشور (آیاسآی)، به کابل بهگونه کنایهآمیز گفته بود که «نوشیدن یک گیلاس چای» نتواست مشکل امنیتی اسلامآباد را حل کند.

این سفر، که در سپتامبر ۲۰۲۱ رخ داد، بخشی از سیاستهای حکومت عمران خان بود که شامل حمایتهای پنهان از تحولات افغانستان میشد. مهرههایی چون شاه محمود قریشی، وزیر خارجه وقت، نیز در این رویکرد نقش داشتند و واکنشهای انتقادبرانگیز آنان، هزینههای معکوس برای پاکستان به بار آورد.
در چهار سال گذشته، مقامات پاکستانی بارها اذعان کردهاند که وضعیت بحرانی کنونی این کشور، نتیجه همان سیاستهای مداخلهگرانه است. از بحران اقتصادی گرفته تا تنشهای امنیتی، همه ریشه در رویکردهای دوپهلو نسبت به کابل دارد که اسلامآباد را در حال حاضر در انفعال قرار داده است.
تناقض در سیاستهای پاکستان آشکار است. از یک سو ادعای حمایت از ثبات افغانستان، و از سوی دیگر، اقداماتی که به بیثباتی دامن زده است. حکومت عمران خان، با تمرکز بر نفوذ منطقهای، ناخواسته هزینههای سنگین سیاسی و اقتصادی را بر دوش مردم پاکستان گذاشت.
اکنون، محکومیت فیض حمید و زندانی بودن عمران خان از آگست ۲۰۲۳، ضربهای به حلقه نزدیک خان است. این رویدادها نشاندهنده بازنگری درونی در دستگاههای پاکستان است که سیاستهای پیشین را پرهزینه میدانند.
به نظر میرسد اسلامآباد به این نتیجه رسیده که دوام رویکردهای بحرانآفرین در قبال افغانستان، امنیت و اقتصاد خود را تهدید میکند. تغییر این سیاستها میتواند به استراتژی پایدار تبدیل شود و راه را برای روابط سازنده هموار کند.
انتظار میرود این تحولات، به صلح و ثبات مشترک میان دو کشور بیانجامد؛ وضعیتی که منافع متقابل جایگزین تناقضهای گذشته شود. در نهایت، ماجرای قهوه تلخ کابل، درسی برای سیاستمداران است که مداخله، همیشه تلخترین میوه را به بار میآورد.




