در روزگاری که جهان، نفسزنان در هیاهوی تهدیدهای هستهای و جنگهای نیابتی دست و پا میزند، بار دیگر نام یک چهره آشنا، با لحنی تهدیدآمیز و لحنی پر از غرور نظامی، بر صدر اخبار نشست: دونالد ترامپ. رئیسجمهوری که بیش از آنکه سیاستمدار باشد، یک قمارباز حرفهایست؛ قماربازی با سرنوشت ملتها، با بمبهای هستهای، با امنیت جهانی، و با خون مردم بیدفاع.
دستور ترامپ برای اعزام دو زیردریایی هستهای امریکا به نزدیکی مرزهای روسیه، نه یک تصمیم نظامی، بلکه تداوم همان منطق جنگافروزانهایست که ایالات متحده از دههها پیش، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است. ملتی که خود را “مدافع آزادی” مینامد، اما در عمل، کارنامهاش چیزی جز گورستانهایی پر از غیرنظامیان در سراسر جهان نیست.
فراموش نکردهایم: از ویتنام تا عراق، از افغانستان تا سوریه، از یوگسلاوی تا لیبی. آنچه امریکا به همراه متحدانش برای جهان به ارمغان آورده، آزادی و دموکراسی نبوده، بلکه خاکستر، فروپاشی، قحطی و کشتار بوده است. میلیونها انسان بیگناه، زن و کودک و پیرمرد، قربانی ماشین جنگی کشوری شدهاند که امروز نیز با ژستهای هالیوودی، خود را منجی صلح معرفی میکند.
اکنون، همان امریکا که سالها افغانستان ما را به میدان جنگ بدل کرد و با خروجی ننگین، همهچیز را به گروهی واگذار کرد که تا دیروز با شعار مبارزه با همان گروه به افغانستان آمده بود، حالا در صحنه اروپا آتش جنگ اوکراین را برافروخته است. جنگی که اگر انصاف و منطق بر سیاستمداران حاکم بود، باید از مسیر گفتوگو حل میشد، نه از راه تسلیحکردن اوکراین و افزایش مرگ و ویرانی. فراموش نکنیم که امریکا خود بانی اصلی شکلگیری این بحران بود؛ با گسترش ناتو به شرق، با نادیدهگرفتن حساسیتهای امنیتی روسیه، و با تبدیل اوکراین به قربانی رقابتهای ژئوپلیتیک.
و در آنسوی دیگر جهان، در قلب خاورمیانه، در کوچههای خونآلود غزه، هنوز صدای گریه کودکان و فریاد زنان به گوش میرسد. بمبهایی که بر سر مردم فلسطین فرود میآیند، ساخت امریکا هستند. رژیمی که این کشور از آن حمایت میکند ـ اسرائیل کودک کش ـ همان است که مردم بیدفاع را زیر آوار دفن میکند، بیمارستانها را با خاک یکسان میسازد، و نوزادان را به قتل میرساند. آیا این است معنای «حقوق بشر» در قاموس امریکایی؟
ترامپ و همفکرانش، صرفاً تکرارکننده چهره واقعی امریکا هستند؛ کشوری که نهتنها حافظ صلح جهانی نیست، بلکه یکی از متخاصمان همیشگی نظم جهانیست. کشوری که بقای خود را در ناامنی دیگران، و امنیتش را در تهدید هستهای و لشکرکشی میبیند. و امروز، با قرار دادن تسلیحات هستهای در نزدیکی روسیه، جهان را یک گام دیگر به لبهی پرتگاه بردهاند.
اما در این میان، وظیفهی ما چیست؟
ما روزنامهنگاران، ما رسانهها، ما که وجدان عمومی مردم خود هستیم. امروز مسئولیت سنگینی بر دوش ماست: رسوا ساختن چهره واقعی امپریالیسم، و آگاهکردن افکار عمومی نسبت به خطراتی که در لفافه دیپلماسی و امنیت، بر سر ملتها آوار میشوند. نباید بگذاریم هیاهوی ماشینهای جنگی، فریاد ملتها را خاموش کند.
ما بهعنوان رسانهای مستقل و صادق، در کنار مردم خود ایستادهایم. در کنار آن پدر بامیانی که خانهاش زیر سلطهی تفنگ و نفاق ویران شد، در کنار آن مادر فلسطینی که نوزادش را از آوار بیرون میکشد، در کنار آن سرباز اوکراینی که قربانی جاهطلبی قدرتهای جهانی و زلنسکی یهودی صهیونیستی ست، (منظور آن سربازان اوکراینی است که به زور آنها را به جنگ فرستادند) و در کنار آن نوجوان امریکایی که میپرسد چرا باید مالیاتش صرف کشتار جهانی شود.
امروز بیش از همیشه به صدای حقیقت نیاز داریم. صدایی رسا، بیپرده، و مستقل.
و ما، صدای مردم هستیم!