تاریخ معاصر خاورمیانه، صحنه ظهور رژیمی است که از روز نخست، بر پایه ترور، اشغال و نیرنگ نظامی بنا نهاده شد: رژیم صهیونیستی.
در ژوئن سال ۱۹۶۷ میلادی، اسرائیل با انجام یکی از گستردهترین عملیاتهای اطلاعاتی و ترور هدفمند، بسیاری از فرماندهان و افسران ارشد ارتشهای عربی را پیش از آغاز جنگ، حذف فیزیکی کرد. و در حالیکه جهان سرگرم تماشای نبردهای لفظی در سازمان ملل بود، اسرائیل در سپیدهدم ۵ ژوئن، با یورش غافلگیرانهای به مصر، سوریه و اردن، جنگ ششروزه را آغاز کرد.
نتیجه این حمله برقآسا، اشغال صحرای سینا، کرانه باختری، بلندیهای جولان، و قدس شرقی بود؛ و جهان در برابر این تجاوز آشکار، بار دیگر به تماشاگر تبدیل شد.
روش اسرائیل در این جنگ، تکرار یک فرمول بود: ترور پیشدستانه، جنگ برقآسا، اشغالگری، و سپس مظلومنمایی در رسانهها.
اسرائیل در شش روز، هزاران کیلومتر مربع از خاک کشورهای عربی را اشغال کرد؛ نه با قدرت نظامی صرف، بلکه با خیانت و همکاری برخی دولتهای غربی و خیانت داخلی برخی مهرههای عرب.
از همان زمان، صهیونیسم به جهان آموخت که برای بقا، تنها راهش خونریزی دائمی است.
و امروز: تکرار تاریخ، اما اینبار در ایران
در میانهی مذاکرات حساس ایران با ایالات متحده، رژیم صهیونیستی دقیقا همان نقشه ۶۷ را پیاده کرد.
با عملیاتهای سری، به ترور تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان دفاعی ایران دست زد.
و سپس با یک حمله ناگهانی، مناطق مسکونی و نظامی ایران را با موشک و پهپاد هدف قرار داد.
اما اینبار، تاریخ تکرار نشد؛ بلکه وارونه شد!
جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر قدرت اطلاعاتی و آمادگی راهبردی، در کمتر از ۲۴ ساعت، جهان را با عملیات «وعده صادق ۳» غافلگیر کرد. پهپادهای هجومی، موشکهای هایپرسونیک نقطهزن، و پاسخ هماهنگ از محور مقاومت، به اعماق سرزمینهای اشغالی نفوذ کرد و قلب تلآویو و حیفا را به لرزه انداخت.
رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیتالله خامنهای، همان پیر حکیم و خردمند امت اسلامی، در اوج آرامش و اقتدار، نه تنها فرمان دفاع مشروع را صادر کرد، بلکه با متانت راهبردی خود، صحنه را از جنگِ واکنشی به میدان بازدارندگی هوشمند تبدیل کرد.
و اما در مقابل، صهیونیستها، پس از دههها جنایت در فلسطین، لبنان، یمن و سوریه، اکنون برای اولین بار طعم وحشت واقعی را چشیدند؛ پناهگاهها شبانهروزی پُر شده، شهروندان اسرائیلی در ویدیوهای منتشرشده در فضای مجازی، از مردم ایران طلب بخشش و پوزش میکنند، و ارتش اسرائیل، با وجود زرادخانههای میلیارد دالری، ناتوان از رهگیری دقیق حملات ایران، به درماندگی اطلاعاتی و نظامی رسیده است. این جنگ، تنها جنگ میان ایران و اسرائیل نیست.
این جنگ، تقابل «حق و باطل» است؛ تقابل یک ملت مؤمن، مستقل، با عزت، و مقاوم، در برابر رژیمی که وجودش را بر آوار خانههای مردم بنا کرده است.
امروز، مردم اروپا و امریکا، حتی در نیویورک، لندن و برلین در خیابانها فریاد میزنند:
- ما از حق دفاع مشروع ایران حمایت میکنیم.
- صهیونیسم تروریسم و کودک کش است.
- امریکا نباید در جنگ اسرائیل و ایران دخالت کند.
بیداری ملتها، پروژه مشروعیتبخشی به اسرائیل را فرو ریخته است. طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل، دفاع ایران کاملاً مشروع بوده است.
از منظر فقه اسلامی نیز، دفاع از جان، خاک و مردم، نهتنها حق، بلکه واجب شرعی و ملی است.
در میدان نبرد ایران ثابت کرد که در عصر تکنولوژی، با کمترین تلفات، میتواند قدرت برتر منطقه باشد. اطلاعات دقیق از مراکز اسرائیل، نشانهی برتری اطلاعاتی ایران است. حمایت مردمی، انسجام ملی، و هدایت رهبری، نشاندهندهی ظرفیت سیاسی و اجتماعی ایران است.
اسرائیل، در سال ۱۹۶۷ با شش روز حمله، جهان عرب را تحقیر کرد. اما در سال ۲۰۲۵، با یک اشتباه محاسباتی، توسط ایران در کمتر از شش ساعت، به بد ترین شکل تحقیر جهانی شد.
اکنون، افسانه شکستناپذیری اسرائیل شکسته شده است. شیشه قلعهی صهیونیسم ترک برداشته. پایههای ترور و فریب در حال فرو ریختن است و جهان، چشم به ایران دارد؛ کشوری که نشان داد هم «میتواند بجنگد»، هم «میتواند ببخشد»، و هم «میتواند با متانت، میدان را مدیریت کند.»
در این جنگ، ایران، نماد ایمان و صبر است و اسرائیل، تجسم وحشت و سقوط. این است حقیقتی که حتی دشمنان ایران نیز امروز به آن اعتراف میکنند.
نویسنده: ز. نظری