این بازداشت، تنها یک نمونه از زنجیرهای بلند است؛ آمارهای رسمی نشان میدهد که از سال ۱۴۰۰ خورشیدی تاکنون بیش از ۶۰۰ مورد نقض حقوق خبرنگاران و فعالان فرهنگی ثبت شده، مرکز خبرنگاران افغانستان تنها در سال ۲۰۲۵ دستکم ۵۰ بازداشت را گزارش کرده و سازمان گزارشگران بدون مرز از ۱۴۱ مورد بازداشت در سه سال نخست حاکمیت خبر میدهد؛ ارقامی که به روشنی روند فزاینده محدودیتها را فریاد میزنند.
این سرکوبها نه تنها جان و امنیت افراد را تهدید میکند، بلکه با فاصله انداختن میان حاکمیت و نخبگان فرهنگی، شکاف میان مردم و قدرت را هر روز عمیقتر میسازد؛ جامعهای که پس از دههها جنگ به آرامش محتاج است، با چنین رفتارهایی به سمت مهاجرت گسترده و تضعیف هویت فرهنگیاش رانده میشود و آیندهای تاریکتر پیش رویش گشوده میگردد.
در مقایسه با دو دههی جمهوریت که آزادی بیان از بزرگترین دستاوردها بود و رسانهها و فعالیتهای فرهنگی را شکوفا ساخت، امروز شاهد عقبگردی تلخ هستیم؛ بازداشت شاعرانی چون بامداد، جامعه را به سوی تکصدایی مطلق سوق میدهد و دستاوردهای بیستساله را یکجا به باد میدهد.
پیشینهی چهار سال اخیر نیز همین را گواهی میدهد؛ پس از سقوط دولت پیشین، شمار رسانهها نصف شد، بیش از چهل درصد خبرنگاران بیکار شدند و مقررات سختگیرانه بر محتوای فرهنگی، فعالیتهای ادبی را زیر نظارت خفقانآور قرار داد؛ چرخهای که هر روز تنگتر میشود.
این همه در حالی است که طالبان در آغاز، از تأمین آزادی بیان و زندگی آرام سخن میگفتند؛ اما تضاد میان آن وعدهها و موج بازداشتها و محدودیتهای امروز، اعتماد عمومی را نابود کرده و آن تعهدات را به سرابی بیاعتبار بدل ساخته است.
سازمان گزارشگران بدون مرز به درستی هشدار میدهد که «طالبان با بازداشت خبرنگاران و فعالان فرهنگی، اصل عدم بازگرداندن اجباری را نقض میکنند و جان آنان را در معرض خطر قرار میدهند»؛ سخنانی که نشان میدهد این اقدامات نه تنها حقوق بشر را زیر پا میگذارد، بلکه وحدت ملی را نیز به شدت آسیب میزند.
افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری به اعتدال، تحملپذیری و عدالت نیازمند است تا از دل این سه اصل، فضای امن فرهنگی و اجتماعی بازسازی شود؛ تنها با اصلاح رویکردهای سرکوبگرایانه است که اعتماد ازدسترفته بازمیگردد، آرامش پایدار برقرار میشود و مردم از مهاجرت گسترده بازمیمانند و وطنشان را دوباره خانهی امن خود مییابند.



