نویسنده: م. کهریزنوی
نوزدهمین سالگرد پیروزی حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه، یادآور روزی است که رژیم صهیونیستی، با همه پشتیبانیهای امریکا، اروپا و ارتجاع عرب، در برابر ایمان، اراده و خرد مقاومت شکست خورد. تموز ۲۰۰۶، نقطهای بود که هیمنه ارتش به ظاهر شکست ناپذیر اسرائیل فروریخت و جهان دریافت که نیروی ایمان و مردمی بودن، برترین سلاح در برابر ماشین مرگ و اشغال است. امروز نیز پس از دو سال از عملیات «طوفان الاقصی»، همان حقیقت دوباره تکرار شده است: اسرائیل، همان هیولای پوشالی دیروز، اکنون در برابر مقاومت غزه و خشم جهانیان فروپاشیده است.
جنگ ۳۳ روزه، تنها یک نبرد نظامی میان حزبالله لبنان و رژیم کودک کش صهیونیستی نبود؛ بلکه نبردی بود میان دو جهانبینی:
جهانی که در آن سلطه، قدرت و اشغال، مشروع جلوه داده میشود، و جهانی که ایمان، عدالت و کرامت انسانی را محور مقاومت میسازد.
در تابستان ۲۰۰۶، اسرائیل با چراغ سبز واشنگتن و همراهی لندن، پاریس، ریاض، قاهره و امان، به لبنان یورش برد تا حزبالله را نابود کند. اما نتیجه، معکوس بود: هیمنه صهیونیسم شکست و پرچم مقاومت بالا رفت و همراهان رژیم کودک کش روسیاه تاریخ شد.
در همان هفته نخست، ارتش اسرائیل درگیر باتلاقی شد که نه میتوانست پیشروی کند و نه عقب نشینی. امریکاییها که طراح جنگ بودند، دستور دادند عملیات ادامه یابد تا شاید «دستاوردی» کسب شود، اما پس از ۳۳ روز بمباران بیرحمانه، قتل کودکان و ویرانی زیرساختهای لبنان، چیزی جز شکست، اعتراف و رسوایی درو نکردند. قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت، سند شکست امریکا و اسرائیل و بدخواهان حزب الله بود؛ شکست در برابر مردانی که با ایمان جنگیدند، نه با زرادخانه.
ارتش اسرائیل که خود را چهارمین نیروی نظامی مدرن جهان میدانست، در برابر تاکتیکهای چریکی حزبالله به زانو درآمد. موشکهای حزبالله تا عمق حیفا و صفد رسیدند، تانکهای مرکاوا در خاک لبنان آتش گرفتند، و افسران اسرائیلی از فرماندهی میدانی ناتوان شدند. این جنگ نشان داد که ایمان و ابتکار، از تکنولوژی و تسلیحات گران قیمت مؤثرتر است.
در همان زمان، ژنرالهای امریکایی اعتراف کردند که اسرائیل «در اجرای ساده ترین عملیات نظامی شکست خورده است». اما امروز پس از دو دهه، این واقعیت در جنگ غزه بار دیگر تکرار شده است. رژیمی که در ۲۰۰۶ در جنوب لبنان شکست خورد، در ۲۰۲۳ در شمال غزه تحقیر شد.
جنگ تموز نه تنها میدان نبرد نظامی، که صحنه رسوایی سیاسی رژیم کودک کش اسرائیل بود. این رژیم با حمایت امریکا و همپیمانان اش و با سکوت اعراب، صدها غیرنظامی، زن و کودک را کشت و شفاخانه ها، مکاتب و مساجد را ویران کرد. اما در پایان، نه تنها نتوانست حزبالله را نابود کند، بلکه محبوبیت آن را در جهان عرب چند برابر ساخت، همانطور که نتوانست حماس را نابود کند.
امروز نیز پس از عملیات «طوفان الاقصی»، همان سناریو تکرار شده است. تلآویو در برابر مقاومت فلسطین، شکست خورده است. بمباران شفاخانهها، کشتار بیش از سی هزار کودک و زن، نابودی مراکز بهداشتی و آموزشی، نه تنها جنایت جنگی است، بلکه سندی است بر زوال اخلاق و انسانیت در رژیم صهیونیستی. اکنون این رژیم نه مشروعیت سیاسی دارد و نه اعتبار اخلاقی؛ و در جهان، بهعنوان «نماد تروریسم دولتی» شناخته میشود.
بر پایه منشور سازمان ملل، کنوانسیونهای ژنو و اصول حقوق بشر، حمله عمدی به غیرنظامیان، شفاخانهها و زیرساختهای حیاتی، مصداق کامل جنایت جنگی است.
اسرائیل و حامی اصلیاش، ایالات متحده، با نقض آشکار این قوانین، نشان دادهاند که نه به قانون پایبندند و نه به انسانیت. امریکا که خود را مدافع آزادی میخواند، در عمل حامی تروریزم دولتی (اسرائیل) و تروریزم غیر دولتی (داعش و جبههالنصره) بوده است.
اسناد و گزارشهای سازمانهای بینالمللی، از عفو بینالملل تا دیدبان حقوق بشر، مملو از شواهدی است که نشان میدهد واشنگتن و تلآویو عملاً در برابر بشریت ایستادهاند. آنچه در لبنان ۲۰۰۶ آغاز شد، امروز در غزه به اوج خود رسید؛ اما این بار، صدای وجدان جهانی علیه آنان برخاسته است.
حزبالله لبنان نه تنها در میدان نظامی پیروز شد، بلکه در عرصه فرهنگی و فکری نیز الگوی مقاومت شد. از فلسطین تا یمن، از عراق تا سوریه، این اندیشه جاری شد که «مقاومت، تنها راه رهایی است.»
پس از جنگ ۳۳ روزه، کتابها و مستندهای متعددی درباره آن منتشر شد و همینطور
فیلم سینمایی و مستندهایی نیز از این حماسه را بازتاب دادهاند.
در دو سال گذشته، با ادامه جنگ غزه، اسرائیل به منفورترین رژیم جهان تبدیل شده است. میلیونها انسان در سراسر دنیا، از اروپا گرفته تا امریکا و استرالیا و کانادا و تا کشور های آسیایی علیه آن تظاهرات کردند.
دانشگاهها، رسانهها و حتی دولتهای غربی، دیگر نمیتوانند چهره این رژیم را تطهیر کنند. ماهیت کثیف، ضدبشری، کودک کشی و نژادپرستانه آن آشکار شده است.
امروز اسرائیل نه در میدان نظامی که در میدان افکار عمومی نیز شکست خورده است؛ و این همان ثمرهای است که حزبالله در تموز ۲۰۰۶ کاشت و جهان امروز آن را درو میکند.
جنگ ۳۳ روزه، آغاز زوال هیمنه صهیونیسم و امپریالیسم امریکایی بود. در تموز ۲۰۰۶، ایمان بر زر، اراده بر سلاح و حقیقت بر فریب پیروز شد.
امروز، پس از طوفان الاقصی، این مسیر ادامه یافته است: ارتش امریکا در عراق و افغانستان شکست خورد؛ اسرائیل در غزه شکست خورد.
جهان در حال عبور از دوران سلطهگری و دروغ است. دیگر نه اسرائیل اقتداری دارد و نه امریکا هیمنهای.
در برابر چشمان مردم جهان، تموز ۲۰۰۶ نه یک واقعه تاریخی، که سرآغاز یک بیداری جهانی بود؛ بیداریِ ایمان، آزادی و انسانیت در برابر ماشین مرگ و دروغ.
و امروز که یاد جنگ تموز و پیروزی ایمان بر قدرت دوباره زنده میشود، یاد سید شهیدان مقاومت، شهید سید حسن نصرالله، آن مردِ ایمان و بصیرت نیز در دلها زنده تر از همیشه است.
سلام بر روح بزرگ او که با شجاعت و یقین، لرزه بر تخت ستم انداخت و نامش را در تاریخ مقاومت جاودانه ساخت.
یاد نصرالله و همه شهیدان راه آزادی و کرامت انسانی، چراغی است که خاموشی نمیپذیرد؛ آنان رفتند، اما راهی را گشودند که هیچ سلاح و بمبی توان خاموش کردنش را ندارد.