روابط طالبان و پاکستان، که دههها بر پایه همسویی استراتژیک بنا شده بود، اکنون در آستانه تحولی بنیادین قرار دارد. آنچه در روزهای اخیر شاهد آن بودهایم، فراتر از یک برخورد مرزی معمول است؛ این رویداد نشانگر شکاف عمیقی است که میتواند معادلات امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار دهد.
حملات هوایی پنجشنبه شب پاکستان بر فراز کابل و پکتیکا، که اسلامآباد آن را «عملیات ضدتروریستی» علیه تحریک طالبان پاکستان توصیف کرد، در واقع نقطه عطفی در سیاست خارجی پاکستان به شمار میرود.
این اقدام، که با نقض آشکار حریم هوایی افغانستان همراه بود، واکنش قاطع طالبان را در قالب حملات متقابل به پاسگاههای مرزی پاکستان در پی داشت. پاسخ بامدادی ارتش پاکستان با هدف قرار دادن بیست پوسته نظامی طالبان، نشان میدهد که هر دو طرف در مسیری خطرناک به پیش میروند.
زمانبندی این تحولات، اهمیتی دوچندان دارد. سفر امیرخان متقی، وزیر امور خارجه طالبان، به هند و اعلام گسترش روابط میان کابل و دهلینو، برای اسلامآباد زنگ خطری جدی محسوب میشود.
پاکستان که همواره از نفوذ هند در افغانستان هراس داشته، این نزدیکی را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی خود تلقی میکند. اقدام نظامی اخیر را از یک زاویه میتوان تلاشی برای مهار این روند و ارسال پیامی روشن به کابل درباره خطوط قرمز اسلامآباد تعبیر کرد.
اما ابعاد این بحران تنها به مناسبات دوجانبه محدود نمیشود. پاکستان، که با بحرانهای اقتصادی عمیق و چالشهای امنیتی پیچیده دستوپنجه نرم میکند، ممکن است در تلاش باشد با ایجاد یک تهدید خارجی، افکار عمومی داخلی را از مشکلات ساختاری کشور منحرف سازد.
این درحالی است که جامعه ملتهب دوصد و چهل میلیونی پاکستان در شرایطی قرار دارد که بیش از همه نیازمند ثبات و توسعه است، نه درگیریهای نظامی در مرزها.
با این حال، تداوم این درگیریها نه تنها برای دو طرف، بلکه برای کل منطقه پیامدهای ناگواری خواهد داشت. افغانستانی که سه دهه جنگ را پشت سر گذاشته، نیازمند صلح است، و پاکستان بایستی بپذیرد که امنیت پایدار تنها از مسیر احترام متقابل و همکاری سازنده حاصل میشود.