از امیر خسرو تا زلاند: پیوند شعر و موسیقی

موسیقی نمادی جهانی از اتحاد، صلح و عشق به موسیقی است. روز جهانی موسیقی فرصتی است برای جشن و تأمل در ارزش هنری موسیقی اصیل و فاخر، و همچنین یاد و بزرگداشت بزرگان موسیقی و ادب فارسی که با اشعار و نواهای‌شان، فرهنگ ما را غنی‌تر ساخته‌اند.
از امیر خسرو تا زلاند: پیوند شعر و موسیقی

نویسنده: دکتر سید عزت الله حسینی

موسیقی نمادی جهانی از اتحاد، صلح و عشق به موسیقی است. روز جهانی موسیقی فرصتی است برای جشن و تأمل در ارزش هنری موسیقی اصیل و فاخر، و همچنین یاد و بزرگداشت بزرگان موسیقی و ادب فارسی که با اشعار و نواهای‌شان، فرهنگ ما را غنی‌تر ساخته‌اند.

موسیقی، فراتر از آنکه صرفاً «نوا» و «لحن» باشد، پلی ست میان فرهنگ‌ها، سرچشمه‌ای برای آرامش، و زمینه‌ساز صلح. در افغانستان، با وجود فشارها و محدودیت‌های تاریخی به‌ویژه در دوره‌هایی که از سوی حاکمان، موسیقی به حاشیه رانده شده یا حتی ممنوع اعلام شده است، این هنر همچنان زنده مانده و به‌عنوان نمادی از امید و پایداری فرهنگی در دل مردم تپیده است. روز جهانی موسیقی، فرصتی‌ است برای بازخوانی این دستاوردها و تأکید بر استمرار راه هنری و فرهنگی ملت ما.

در همین چارچوب، موسیقی برای اهل دل، نه صرفاً یک هنر، بلکه زبان مشترک صلح و همزیستی است. دستاوردهایی چون بنای انستیتوت موسیقی ملی افغانستان و شکل‌گیری ارکسترهایی همچون ارکستر زهره، حاصل مقاومت فرهنگی و تلاش برای بقا و رشد در دل بحران‌ها هستند. اما در عین حال، نمی‌توان نادیده گرفت که هویت موسیقی کشور، در مذاکرات قطر، به سادگی قربانی منافع سیاسی شد؛ موضوعی که هنوز بر دل جامعه فرهنگی ما سنگینی می‌کند.

در دل این پایداری و مقاومت فرهنگی، نمی‌توان از پیوند عمیق شعر و موسیقی چشم پوشید؛ پیوندی که در سنت عرفانی و کلاسیک فارسی به زیباترین شکل ممکن تجلی یافته است. نمونه برجسته این هم ‌سرایی شعر و نغمه، امیر خسرو بلخی (دهلوی) است؛ شاعر و موسیقی‌دان نامدار قرن هفتم هجری که سبک قوالی را بنیان نهاد، طبله را ابداع وارد ساختار موسیقی کرد و برخی از ریشه‌های موسیقی دستگاهی و سنتی را پی‌ریزی نمود. ابتکارات او از جمله ابداع سیتار و تصنیف‌های گوناگون – تا امروز در افغانستان، هند و پاکستان به‌کار می‌روند و به‌عنوان میراثی زنده شناخته می‌شوند. آرامگاه او در دهلی، همچنان زیارتگاه گروه‌های قوالی‌خوانی‌ست که نوا و غزل را در هم می‌آمیزند.

این پیوند میان نغمه و کلام را همچنین می‌توان در اشعار عمر خیام دید؛ شاعری که تأملات فلسفی‌اش درباره زندگی، عشق و مرگ، الهام‌بخش آهنگ‌سازان معاصر بوده و هست. غزلیات خیام بارها در قالب موسیقی فارسی‌زبانان جان گرفته‌اند. سازهایی چون تار، سه‌تار، سنتور و نی، توانایی ویژه‌ای در بازتاب احساسات این اشعار دارند. در اجراهای ویژه، به‌ویژه در قالب کنسرت‌ها، مستندها و اپراهایی که به خیام اختصاص یافته‌اند، موسیقی و شعر در هم می‌تنند و مفاهیم عمیق را با شور و زمزمه به گوش جان می‌رسانند.

اما پیوند موسیقی و اندیشه، تنها به شعر و عرفان محدود نمی‌شود. در دنیای دانش نیز، چهره‌هایی چون ابن‌سینا پزشک و فیلسوف نامدار جهان اسلام، از کسانی هستند که درباره موسیقی دیدگاه‌های مهمی ارائه کرده‌اند. او در کتاب‌های مهمی مانند شفا، نجات، و دانش‌نامه فارسی خود، با دقت درباره ساختار موسیقی، نقش احساس در صدا، و چگونگی شکل‌گیری آهنگ‌ها و ملودی‌ها سخن گفته است. این نوشته‌ها، بخشی از میراث علمی ارزشمندی هستند که هنوز نسخه‌های اصلی آن در کتابخانه‌های معتبر جهان نگهداری می‌شود.

حال که اهمیت و عمق موسیقی در تاریخ و فرهنگ ما روشن شد، باید توجه داشت که برای حفظ جایگاه والای آن، باید میان «موسیقی اصیل» و «سطحی‌نگری صوتی» تفاوت قائل شد. آنچه در این گفتار مورد نظر است، موسیقی فاخر، معناگرا و هنرمندانه است؛ نه صرفاً سرگرمی‌های صوتی تجاری و سطحی. موسیقی باید در حَدّ چاشنی‌ای برای زندگی روزمره مردم باشد، نه جایگزینی برای آن، مگر در مورد کسانی که به‌صورت حرفه‌ای در این حوزه فعالیت می‌کنند. موسیقی بی‌کلامِ باکیفیت و آرام‌بخش، و همچنین آثار آهنگینی که بر اشعار پرمغز کلاسیک یا اشعار پر مغز و عمیق معاصر بنا شده‌اند، از ارزش و جایگاه بالاتری برخوردارند.

در این مسیر، یکی از چالش‌های اساسی در جامعه موسیقی افغانستان، فعالیت بسیاری از نوازندگان بدون آموزش آکادمیک و آشنایی با نُت خوانی و نُت ‌نویسی است. اگر قرار باشد موسیقی ما در سطحی حرفه‌ای و جهانی عرضه شود، جوانان علاقه‌مند باید به آموزش نظری، درک نُت و تسلط بر مبانی علمی موسیقی روی آورند؛ چراکه این، تنها راه ارتقاء کیفیت و حفظ اصالت موسیقی سرزمین ماست.

نمونه‌ای روشن از موفقیت در این مسیر را می‌توان در خانواده هنری زلاند مشاهده کرد؛ جلیل زلاند آهنگساز برجسته‌ای که با خلق آثار ماندگار، سهم مهمی در موسیقی  پاپ ایران و افغانستان داشته و فرزندش فرید زلاند، که با آهنگسازی برای آوازخوانان برجسته پاپ ایرانی، نامی پرافتخار از خود به‌جا گذاشته است. این پیوند هنری و فرهنگی، میراثی گران‌سنگ است که باید به آن ارج نهاد و تداوم بخشید.

در پایان، شایسته است با احترام و افتخار، از نام‌آوران اصیل موسیقی افغانستان یاد کنیم؛ هنرمندانی چون احمد ظاهر، ظاهر هویدا، استاد سرآهنگ، استاد مهوش، هنگامه، ژیلا، احمد ولی، استاد ناشناس، ساربان، مددی، امیرجان صبوری، اسد بدیع، داوود سرخوش، صفدر توکلی، فرهاد دریا، اختر شوکت و بسیاری دیگر که هر یک با صدای خود، قطعه‌ای از هویت فرهنگی ما را جاودانه کرده‌اند. موسیقی ما با این پشتوانه عظیم، سزاوار آینده‌ای روشن‌تر، حرفه‌ای‌تر و جهانی‌تر است.

روز جهانی موسیقی، بهانه‌ای درخشان برای تکریم آن نغمه‌های ژرف و معناگراست؛ لحظه‌ای برای گشودن آغوش به‌سوی آوایی که روح را می‌نوازد، فرهنگ‌ها را پیوند می‌زند و زبان خاموش دل‌ها را به سخن درمی‌آورد. اما بیش از آن، این روز باید زمزمه‌ای باشد برای حافظه جمعی ما: حفظ اصالت، آموزش رسمی و پیوند شعر و ساز. از امیر خسرو تا خیام، از ابن‌سینا تا زلاندها و آوازخوانان برجسته افغانستان، گنجینه‌ای داریم که باید آن را پاس بداریم. موسیقی برای مردم عادی، باید چاشنی سبک زندگی باشد؛ و برای جوانان علاقه‌مند کسب هنر موسیقی، مسیر تحصیل آکادمیک و آموختن نوت و اصول باشد. چراکه موسیقی اصیل، نه تجمل است و نه کالا؛ بلکه زبان صلح، عاشقانه و پرمعنای بشری است که باید آن را پربار نگه داریم.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط