اتهام‌زنی سران پاکستانی به افغانستان؛ فرار از مسئولیت یا انکار واقعیت؟

شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در نشست اخیر خود در عشق‌آباد پایتخت ترکمنستان، بار دیگر طالبان را به عدم مهار عناصر تروریستی در افغانستان متهم کرد و از جامعه بین‌المللی خواست تا فشار بیشتری بر کابل وارد سازد.
 اتهام‌زنی سران پاکستانی به افغانستان؛ فرار از مسئولیت یا انکار واقعیت؟

این اتهامات در حالی مطرح می‌شود که خود پاکستان سال‌ها به‌عنوان حامی اصلی طالبان شناخته می‌شد و امروز با پیامدهای همان سیاست‌های استراتژیک خود روبه‌روست. در چنین وضعیتی، سخنان شریف، بازتاب نگرانی عمیق اسلام‌آباد از وضعیت امنیتی فعلی است که به‌نوعی، آینه‌ای از گذشته افغانستان به شمار می‌رود.

تاریخ روابط پاکستان با افغانستان، روایتگر دخالت‌های مستمر اسلام‌آباد در امور داخلی این کشور همسایه است. پاکستان برای دهه‌ها، سیاست تقویت گروه‌های شبه‌نظامی در افغانستان را دنبال کرد تا از شکل‌گیری حکومتی مستقل و قدرتمند جلوگیری کند و همزمان، نفوذ هند را در منطقه محدود سازد.

این استراتژی که بر پایه ایجاد بی‌ثباتی بنا شده بود، افغانستان را به کانون بحران تبدیل کرد و هزاران شهروند افغان را قربانی گرفت. اما پس از بازگشت طالبان به قدرت، معادلات به‌شکل غیرمنتظره‌ای دگرگون شد و جغرافیای ناامنی به سمت پاکستان چرخید.

آمارهای رسمی نشان می‌دهد که پاکستان از سال ۲۰۲۱ به بعد، شاهد افزایش چشمگیر حملات تروریستی بوده است. در مقابل، افغانستان پس از تسلط کامل طالبان، از ثبات امنیتی نسبی برخوردار شده و دیگر صحنه درگیری‌های خونین روزانه نیست. این واقعیت تلخ، حتی توسط برخی سیاستمداران پاکستانی نیز پذیرفته شده که به اشتباهات راهبردی گذشته کشورشان اعتراف می‌کنند. با این وصف، اکنون اسلام‌آباد، در تلاش است تا با سرزنش افغانستان، مسئولیت وضعیت امنیتی خود را به دوش دیگران بیندازد.

بیشتر بخوانید:  «آنکه باد بکارد طوفان درو خواهد کرد»؛ چرا ناامنی در پاکستان گسترش یافت؟

منطق این استدلال پاکستانی، از چند جهت قابل تردید است. نخست آنکه طالبان امروز، همان گروهی است که پاکستان سال‌ها از آن حمایت می‌کرد و حال نمی‌تواند بر آن کنترل داشته باشد. دوم اینکه گروه‌های شبه‌نظامی فعال در پاکستان، عمدتاً محصول سیاست‌های امنیتی خود این کشور هستند که بی‌توجه به پیامدهای بلندمدت، از ابزار خشونت برای کسب اهداف ژئوپلیتیک استفاده کردند. سوم آنکه کابل بارها تأکید کرده که مسائل امنیتی پاکستان، «ریشه‌های داخلی» دارد و نمی‌توان آن را به افغانستان نسبت داد.

تناقض اساسی در موضع پاکستان، زمانی آشکارتر می‌شود که ادعاهای کنونی آن را با سیاست‌های گذشته‌اش مقایسه کنیم. کشوری که خود سال‌ها بستر بی‌ثباتی را در افغانستان فراهم کرد، امروز از جامعه بین‌المللی می‌خواهد که بر کابل فشار بیاورد. این در حالی است که افغانستان پس از دهه‌ها جنگ و خونریزی، اکنون از آرامش نسبی برخوردار است و پاکستان است که با همان چالش‌هایی دست‌وپنجه نرم می‌کند که زمانی بر افغانستان تحمیل کرده بود. این چرخش، نشان‌دهنده بازگشت پیامدهای سیاست‌های اشتباه به خانه صاحبانش است.

به نظر می‌رسد راه‌حل پایدار این معضل، نه در افزایش اتهامات و کمپاین‌های افغانستان‌هراسی، بلکه در اصلاح بنیادین سیاست‌های پاکستان نهفته است. احترام به حاکمیت ملی، پایبندی به اصول حقوق بین‌الملل و پرهیز از دخالت در امور کشورهای همسایه، تنها مسیری است که می‌تواند روابط دوجانبه را بر مدار صلح و همکاری قرار دهد.

بیشتر بخوانید:  اعترافات تلخ؛ آیا پاکستان در دوراهی چرخش استراتژیک قرار دارد؟

اسلام‌آباد باید بپذیرد که امنیت پایدار، نه با سرزنش دیگران، بلکه با مواجهه صادقانه با گذشته و تغییر رویکرد استراتژیک خود حاصل می‌شود. تا زمانی که این تحول محقق نشود، پاکستان همچنان در چرخه‌ای خواهد ماند که خود آن را به حرکت درآورده است.

 

 

 

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x