امروز، در دفتر کارم نقشهای بزرگ از آسیا بر دیوار گسترده است و نگاهم بارها بر خط پرپیچ و خمی که ایران و افغانستان را هم مرز می سازد، میماند. مرزی که گاه در طول تاریخ، دیوار بوده و گاه پل. خبر سفر رسمی مولوی ندا محمد ندیم، وزیر تحصیلات عالی حکومت سرپرست (طالبان)، به تهران و دیدارهای متعدد او با مقامات علمی ایران، از جمله با حسین سیمایی صراف، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و علیاکبر ولایتی، رئیس هیأت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی، رویدادی است که میتواند معنای این خط را یک بار دیگر از دیوار به پل دگرگون کند.
این سفر که با هدف گسترش روابط علمی و دانشگاهی انجام شده، فرصتی استثنایی برای هر دو کشور است تا بر بستر اشتراکات عمیق فرهنگی، زبانی، دینی و تاریخی، بنایی نو برای آیندهای مشترک بسازند. اما این بنا، تنها با خشتهای خرد و مصلحت اندیشی ملی استوار نخواهد ماند؛ سنگ بنا باید بر شالودهای انسانی و دلسوزانه نسبت به مردمی باشد که بیش از چهار دهه، طعم تلخ ناامنی و محرومیت را چشیدهاند.
از اشتراکات تا منافع مشترک: چرا این همکاری یک برد-برد استراتژیک است؟
تصمیم دو کشور برای توسعه همکاریهای علمی، تنها یک تعارف دیپلماتیک نیست. این تصمیم، برآمده از منافع ملی ملموس و درازمدت برای هر دو طرف است:
- ایران با بهره گیری از موقعیت ژئوپلیتیکی خود میتواند به عنوان پل ارتباطی افغانستان با جهان و کریدورهای مهم منطقهای عمل کند و از این طریق امنیت و رونق اقتصادی مرزهای شرقی خود را تضمین نماید.
- افغانستان نیز میتواند با تکیه بر توان علمی، فنی و زیرساختی ایران، روند بازسازی و توسعه داخلی خود را شتاب بخشد. درخواست وزیر علوم افغانستان برای توسعه شعبه دانشگاه آزاد در کابل در رشتههای پزشکی، فنی و هوش مصنوعی، گواه این نیاز است.
اشتراکات فرهنگی و زبانی، این همکاری را به یک سرمایهگذاری کمهزینه و پربازده تبدیل میکند. وقتی زبان آموزش فارسی است و مبانی فرهنگی مشترک است، انتقال دانش با کمترین اصطکاک صورت میگیرد. هماکنون نیز حضور حدود ۱۲ هزار دانشجوی افغانستانی در ایران و فعالیت سه دانشگاه ایرانی در افغانستان، زیرساختی واقعی و آزموده شده برای این تعامل فراهم آورده است.
ما در «معمار» همواره همکاریهای علمی و آموزشی میان دو ملت برادر را ستودهایم. از میزبانی دانشجویان افغانستانی در اوج بحرانها تا تلاش برای فعال سازی واحد دانشگاه آزاد در کابل و تشکیل کمیتههای مشترک برای حل مشکلات تحصیلی دانشجویان. این روند، نشاندهنده تعهدی انسانی و فراتر از روابط متغیر سیاسی است. همانگونه که معاون اول رئیسجمهور ایران نیز تأکید کرده است، ایران همواره در کنار مردم افغانستان بوده و توسعه روابط را در چارچوب سیاست همسایگی خود میداند.
با این حال، هیچ چشمانداز روشنی بدون توجه به تمام اجزای جامعه شکل نخواهد گرفت. نیمی از جمعیت هر کشور را زنان تشکیل میدهند و حذف آنان از چرخه آموزش، نه تنها نقض حقوق بشر که ناقص کردن پیکره توسعه ملی است. در دیدارهای تهران، وزیر علوم ایران بر حق تحصیل زنان تأکید کرد و حتی پیشنهاد عملی استفاده از ظرفیت آموزش مجازی دانشگاه پیام نور را برای فراهم کردن امکان تحصیل دختران افغانستانی مطرح نمود. این موضع، نقطهای درخشان و امیدبخش در این مذاکرات است.
نتیجهگیری امیدوارکننده ما این است: همکاری علمی ایران و افغانستان، اگر خردمندانه، همه شمول و بر پایه منافع بلندمدت مردمی تعریف شود، میتواند به قدرتمندترین عامل ثبات ساز در منطقه تبدیل گردد. این همکاری میتواند نسلی را پرورش دهد که به جای اسلحه، با قلم؛ به جای ویرانی، با دانش؛ و به جای کینه، با درک متقابل، آیندهای نو برای سرزمین مادری شان بسازند. علم، وقتی در خدمت تمامی انسانها باشد، تنها نور است و هیچگاه تاریکی نمیآفریند.!



