قرار است تا کمتر از دو هفته دیگر دوحه پایتخت قطر شاهد برگزاری نشستی به میزبانی سازمان ملل متحد در باره افغانستان باشد. مقامات سازمان متحد هدف از برگزاری نشست سوم دوحه را افزایش تعامل بینالمللی با طالبان بهصورت «منسجم و ساختارمند» عنوان کردهاند.
نشستهای قبلی دوحه بیشتر روی تلاشها برای ایجاد حکومت فراگیر و تامین حقوق بشری در افغانستان تحت تسلط طالبان متمرکز بود. طالبان در نشست اول و دوم دوحه حضور نداشتند و شرکت آنها در نشست پیشرو هم تاهنوز قطعی نیست.
در میان گمانهزنیها و دیدگاههای زیادی که درباره نشست دوحه مطرح است یکی هم موضوع تشبیه این کنفرانس به کنفرانس بن در آلمان است که در ۵ دسمبر سال ۲۰۰۱ به هدف ایجاد دولت جدید در افغانستان پساطالبان برگزار شد.
صرف نظر از حواشی پیدا و پنهانی که کنفرانس بن داشت سرانجام از طریق آن دولتی در افغانستان به ریاست موقت حامد کرزی شکل گرفت که هرم قدرت را از صدر تا ذیل براساس شعاع وجودی اقوام تقسیم میکرد. طبق فرمول سیاسی که در بن آن زمان ایجاد شد ریاست و زعامت سیاسی افغانستان به گونه نانوشته حق انحصاری قومیت پشتون در نظر گرفته شد و بقیه اقوام هم طبق نفوس تخمینی به ترتیب هرم وارونه از بالا به پایین در ساختار حکومت جای داشتند.
این فرمول سیاسی که خشت اول بنای حکومت در افغانستان طی دو دهه پسین به حساب میآید بارها مورد انتقاد تحلیلگران و سیاستمداران واقع شد و از نتایج منفی و فاجعهبار آن در درازمدت نیز هشدار داده میشد؛ اما ظاهرا عدم شناخت کافی قدرتهای جهانی و منطقهای حاضر در کنفرانس بن از ماهیت بحث قدرت در افغانستان و همچنان کوتهبینی و نگاههای شخصمحورانه و سطحی برخی کنشگران سیاسی-داخلی، کشور را از همان آغاز در آستانه یک بحران دیگر قرار داد که نتیجه نهایی آن را پس از گذشت ۲۰ سال همگی با سقوط نظام و استیلای دوباره طالبان بر کابل شاهد بودیم.
آنگونه که آجندا و طرح کلی کنفرانس آینده دوحه حکایت دارد به نظر میرسد این نشست هم با وصف همه انتظاراتی که از آن مطرح است، حتی در بعد مشورتی هم چیزی فراتر از ماموریت نشست بن نخواهد داشت. در نشست بن هم رویکرد قومی آنهم براساس توهم «اکثریت قومی» مسیر سیاسی افغانستان را برای دو دهه تعیین کرد در کنفرانسهای قبلی و پیشروی دوحه نیز عین همین فرمول و روش البته با تغییر شکل مفاهیم و اعلامیهها مطرح بحث بوده است.
در هر حال، شاید نشست سوم دوحه در ایجاد تغییرات اندک و سطحی در افغانستان زیر اداره طالبان دستاوردهایی کمایی کند، بتواند با اقناع جهانی چند روزی وضعیت را به همین گونه حفظ کند و همچنین تغییرات مقطعی از این آدرس در محیط سیاسی و اجتماعی افغانستان تا حدودی رونما گردد، اما فراموش نکنیم که راه حل ختم بحران و استقرار ثبات و امنیت دایمی در این جغرافیای پرآشوب در حل عادلانه مسئله افغانستان نهفته است که سالهاست کمتر نگاهی به آن متمرکز است.