آیا نافرمانی از رهبر طالبان واقعاً نافرمانی از خداست؟

آیا نافرمانی از رهبر طالبان واقعاً نافرمانی از خداست؟ (نقدی بر تفاسیر افراطی)
لینک کوتاه: https://memar.press/?p=116137
منتشر شده در 1:07 ب.ظ
شماره خبر 116137
18 جدی 1403

اظهارات اخیر ندامحمد ندیم، وزیر تحصیلات عالی طالبان، که نافرمانی از رهبر طالبان را معادل نافرمانی از خدا دانسته است، که این چنین سخنان سطحی و تفسیر افراطی قطعاً با اصول دین مقدس اسلام، منطق، و ارزش‌های انسانی در تضاد کامل است.

این دیدگاه نه‌تنها افراطی و غیراصولی است، بلکه مغایرت آشکاری با آموزه‌های اسلامی درباره حقوق آموزش و ضرورت خردگرایی دارد.

شرایط پذیرش سخنان یک عالم دینی یا رهبر از منظر عقل، دین و اخلاق:در آموزه‌های اسلامی و از منظر عقل، سخنان و فرامین یک رهبر دینی یا سیاسی تنها زمانی شایسته اطاعت است که:

  • بر مبنای عقل و منطق باشد: اسلام دینی است که همواره بر تفکر و تعقل تأکید دارد. هیچ‌کس، حتی رهبران، حق ندارند کورکورانه اطاعت طلب کنند.
  • با اصول دین هماهنگ باشد: دستورات رهبر باید بر اساس قرآن و سنت پیامبر (ص) باشد. اگر رهبری دستوری برخلاف اصول شریعت و عدالت صادر کند، اطاعت از او نه‌تنها واجب نیست بلکه از منظر دینی و عقلی ناپسند است.
  • اخلاقی و به نفع مردم باشد: اسلام همواره بر تعلیم و تربیت تأکید کرده و هیچ استثنایی برای زنان یا مردان قائل نشده است.

تعطیلی مکاتب و دانشگاه‌ها بر روی زنان و دختران، فرمانی ست خلاف اسلام: یکی از نمونه‌های بارز تناقض در سخنان رهبران طالبان، فرمان تعطیلی مکاتب و دانشگاه‌ها بر روی زنان و دختران است. این دستور به وضوح برخلاف تعالیم اسلامی و دستورات خداوند و پیامبر (ص) است!

  • آموزش در اسلام یک فریضه است: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است. بنابراین، هیچ رهبر یا گروهی نمی‌تواند زنان را از حق آموزش محروم کند.
  • محروم کردن زنان از آموزش، ظلم آشکار است: در قرآن کریم، خداوند بارها به اهمیت علم و آگاهی اشاره کرده است. این فرمان طالبان، نه‌تنها حقوق زنان بلکه آینده کل جامعه افغانستان را نیز نابود می‌کند.
  • تناقض آشکار با فرمان خدا و رسول: اگر رهبر طالبان دستوری خلاف دستور خدا و پیامبر صادر کند، چگونه می‌توان ادعا کرد که اطاعت از او اطاعت از خداست؟ این نوع استدلال نه‌تنها غیراسلامی است، بلکه توهین به شعور مردم افغانستان است.

واقعیت‌های اجتماعی عصر حاضر و تغییر نگرش مردم: در دنیای امروز، مردم افغانستان و جهان به دلیل پیشرفت‌های علمی و افزایش آگاهی‌های اجتماعی، دیگر چنین دستورات غیرمنطقی و تبعیض‌آمیز را نمی‌پذیرند.

  • نقش زنان در توسعه جامعه: زنان نیمی از پیکر جامعه‌اند و محروم کردن آنان از آموزش، جامعه را از نیمی از توانایی‌های خود محروم می‌کند.
  • افزایش آگاهی عمومی: مردم افغانستان می‌دانند که جهان در حال پیشرفت است و کشورهای همسایه با بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های انسانی خود، از جمله زنان، به رشد و توسعه دست یافته‌اند.
  • تغییرات جهانی: محروم کردن زنان از آموزش، نه‌تنها عقب‌ماندگی مردم و کشور را تداوم می‌بخشد بلکه وطن ما را در صحنه جهانی منزوی‌تر می‌کند.

اگر رهبر طالبان فرمانی صادر کند که خلاف دستور خدا و رسول باشد، آیا اطاعت از او جایز است؟

چگونه رهبران طالبان می‌توانند از تعالیم پیامبر اسلام سرپیچی کرده و همچنان ادعای اسلامی بودن داشته باشند؟

آیا طالبان نمی‌بینند که کشورهای اسلامی موفق، از جمله ایران، مالزی و ترکیه، از آموزش زنان به‌عنوان یکی از ستون‌های پیشرفت خود بهره برده‌اند؟

طالبان باید بدانند که محروم کردن زنان از آموزش، نه‌تنها خلاف اسلام بلکه برخلاف اصول انسانی، اخلاقی و عقلانی است. مردم افغانستان امروز آگاه‌تر از آن هستند که چنین دستورات افراطی و غیرمنطقی را بپذیرند.
رهبران طالبان اگر می‌خواهند مشروعیتی واقعی داشته باشند، باید از این تفاسیر نادرست و جاهلانه دست بردارند و به جای سرکوب زنان، به حقوق آنان احترام بگذارند. دنیای امروز، دنیای علم، آگاهی و برابری است. ادامه این مسیر افراطی، تنها به انزوای بیشتر طالبان و ویرانی کشور منجر خواهد شد.

در نهایت، تنها راه نجات افغانستان، بازگشت به اصول واقعی و معتدل اسلام، احترام به حقوق همه اقشار جامعه، و حرکت به‌سوی خردگرایی و توسعه است، والسلام!!!  

نویسنده: م. کهریزنوی

Bottom of Form

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email