زمینلرزه ۶ ریشتری که یکشنبه ۹ سنبله/شهریور ولایات شرقی افغانستان را لرزاند، یکبار دیگر ناتوانی کشور در برابر بلایای طبیعی را آشکار ساخت. آماری که ذبیحالله مجاهد، سخنگوی حکومت طالبان اعلام کرد، حجم فاجعه را نمایان میسازد: ۱۴۵۷ کشته، ۳۳۹۴ زخمی و ۶۷۵۲ خانه ویرانشده. این ارقام تنها بخشی از داستان هستند که نشاندهنده عمق بحران است.
جغرافیای منحصربهفرد افغانستان، این کشور را در منطقهای پر از گسلهای لرزهخیز قرار داده و باعث شده وقوع زلزلههایی از این دست اجتنابناپذیر باشد. ولایات کنر، نورستان، ننگرهار و لغمان که اینبار قربانی طبیعت خشمگین شدند، همچون هرات در سال گذشته، نشاندهنده الگویی تکراری از آسیبپذیری ساختاری هستند. این تکرار، پرسشهای جدی درباره عدم آمادگی نهادهای مسئول مطرح میکند.
ساختوسازهای غیراستاندارد و نبود زیرساختهای مقاوم در برابر زلزله، از جمله عواملی هستند که خسارات انسانی را چندبرابر میکنند. در جامعهای که اکثریت مردم در خانههای گلی و غیرمقاوم زندگی میکنند، هر لرزش زمین به فاجعهای انسانی تبدیل میشود. این واقعیت، ضرورت بازنگری جدی در سیاستهای ساختوساز و برنامهریزی شهری را آشکار میسازد.
واقعیت دیگر این است که مدیریت بحران در افغانستان، همواره با چالشهای عمدهای روبرو بوده است. ناکافی بودن تجهیزات امدادی و نبود آموزشهای عمومی برای مواجهه با بلایای طبیعی، از جمله کاستیهایی هستند که سطح تلفات و خسارات را افزایش میدهد. این موارد، نه تنها تعداد قربانیان را افزایش میدهند بلکه روند امدادرسانی را نیز با تأخیر مواجه میسازند.
بُعد بینالمللی این فاجعه نیز قابل تأمل است. جامعه جهانی که پس از تسلط طالبان با محدودیتهایی در ارائه کمکهای بشردوستانه مواجه شده، اکنون در برابر آزمون انسانی جدیدی قرار گرفته است. این وضعیت، ضرورت جداسازی کمکهای انسانی از مسائل سیاسی را بیش از پیش آشکار میکند.
آنچه در این برهه حساس اهمیت دارد، بسیج فوری منابع برای کمک به زلزلهزدگان است. ارائه سرپناه، دارو، مواد غذایی و خدمات درمانی، نخستین گام در کاهش رنجهای انسانی محسوب میشود. همچنین، این فرصتی است تا درسهایی از این فاجعه آموخته و برنامهریزیهای آتی بر اساس واقعیات جغرافیایی و اقلیمی افغانستان صورت گیرد.
با این همه، زلزله شرق افغانستان، فراتر از یک حادثه طبیعی، آینهای است که کاستیهای ساختاری و مدیریتی کشور را بازتاب میدهد. سوال اساسی این است که آیا این فاجعه انگیزهای برای تغییرات بنیادین خواهد بود یا همچون حوادث گذشته در فراموشی فرو خواهد رفت؟ پرسشی که گذر زمان به آن پاسخ خواهد داد.
احمدذکی هنایش/خبرگزاری معمار