آوارگی و خانه‌به‌دوشی؛ کودکان افغان، بی‌سرنوشت‌تر از همیشه

آوارگی و خانه‌به‌دوشی؛ کودکان افغان، بی‌سرنوشت‌تر از همیشه

در حالی‌که روند بازگشت اجباری مهاجران افغان از پاکستان همچنان ادامه دارد، گزارش تازه‌ای از سوی صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل (یونیسف) ابعاد نگران‌کننده‌تری از وضعیت کودکان بازگشتی را برملا کرده است. تاج‌الدین اویواله، رییس دفتر یونیسف در افغانستان، اعلام کرده که از ماه سپتمبر ۲۰۲۴ تاکنون، نزدیک به ۶۰۰ هزار مهاجر از پاکستان وارد افغانستان شده‌اند که دوسوم این جمعیت را کودکان تشکیل می‌دهند. این رقم به‌تنهایی برای توصیف عمق یک فاجعه‌ی انسانی کفایت می‌کند.

آقای اویواله که اخیراً از منطقه‌ی مرزی تورخم دیدن کرده، می‌گوید تنها در همین مدت، ۷۸۲ کودک که از خانواده‌های‌شان جدا شده بودند، با کمک این نهاد بین‌المللی به خانه‌های خود بازگشته‌اند. این در حالی‌ است که بسیاری دیگر هنوز در بی‌سرنوشتی، بدون حمایت مؤثر، در حاشیه‌ی شهرها یا در کمپ‌های موقتی روز را شب می‌کنند.

تجربه‌ی کودکی در افغانستان، در اغلب موارد نه با بازی و مدرسه، بلکه با کوچ، فقر و اضطراب آغاز می‌شود. کودکان مهاجر که پس از سال‌ها زندگی در پاکستان حالا به افغانستان بازمی‌گردند، نه تنها خانه‌ای ندارند، بلکه اغلب از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی محروم‌اند.

بسیاری از این کودکان به دلیل نداشتن اسناد هویتی، از ثبت‌نام در مکاتب بازمی‌مانند. برخی نیز برای تأمین هزینه‌ی زندگی، ناچار به کار در خیابان‌ها یا بازارها می‌شوند. رنج مضاعف آن‌جاست که این گروه آسیب‌پذیر، بیشتر در معرض سوءاستفاده‌های جسمی و روانی قرار دارند؛ پدیده‌ای که می‌تواند تأثیرات بلندمدت بر روان و آینده‌ی آنان بگذارد.

افغانستان در شرایط فعلی نه‌تنها زیرساخت مناسب برای جذب این جمعیت را ندارد، بلکه از کمبود منابع اقتصادی، خدمات اجتماعی و نهادهای حمایتی نیز رنج می‌برد. در چنین فضایی، هجوم هزاران کودک بی‌خانمان، حکومت و جامعه را در برابر آزمونی بزرگ قرار داده است. اگر امروز برای این بحران برنامه‌ریزی نشود، فردا شاید با نسلی از جوانانی روبه‌رو باشیم که نه آموزش دیده‌اند، نه تعلق اجتماعی دارند، و نه چشم‌انداز روشنی برای آینده.

اکنون زمان آن فرا رسیده که مسئله‌ی کودکان بازگشتی، به‌عنوان اولویت ملی شناخته شود. دولت افغانستان باید با حمایت و مشارکت نهادهای بین‌المللی، از جمله یونیسف، برنامه‌ای جامع برای اسکان، آموزش و توان‌بخشی کودکان تدوین کند. این برنامه باید شامل ایجاد مراکز حمایتی برای کودکان بی‌سرپرست، فراهم‌کردن خدمات آموزشی و روانی، و حمایت اقتصادی از خانواده‌های آسیب‌پذیر باشد.

از سوی دیگر، نقش نهادهای مدنی، رسانه‌ها، و جامعه‌ی محلی در این میان غیرقابل انکار است. اگر قرار باشد کودکی در افغانستان، بار دیگر طعم خانه و امنیت را بچشد، این مسئولیت نه فقط بر دوش دولت، که بر عهده‌ی همه‌ی ماست.

بنابر این نسل امروز افغانستان، در معرض تهدیدی خاموش اما مهلک قرار دارد؛ تهدیدی که نامش «آوارگی کودکان» است. اگر امروز دست نگیریم، فردا نه نسلی برای ساختن خواهیم داشت، و نه آینده‌ای برای امید بستن. پایان دادن به رنج کودکان مهاجر، تنها با بازگشت‌شان به وطن ممکن نمی‌شود، بلکه زمانی معنا می‌یابد که آنان به خانه، به مدرسه، و به زندگی بازگردند.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط