آموزش زنان؛ واقعیت افغانستان یا محدودیت طالبان
رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر میگوید که این گروه درباره تحصیل و کار دختران و زنان با جهان اختلاف نظر دارد. سهیل شاهین گفت که طالبان میخواهد مسئله آموزش زنان را «در روشنی اصول اسلامی» حل کند، اما شرایط جامعه جهانی برای این گروه پذیرفتنی نیست.
این مقام طالبان در مصاحبه با تلویزیون ملی افغانستان گفت که در نشستهای آنها با خارجیها دیده میشود که جامعه جهانی آهسته آهسته واقعیتهای افغانستان را میپذیرد.
این اظهارات در حالی مطرح میشود که طالبان قبلاً گفته بودند که با یک طرح مشخص زمینه آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را فراهم میکنند، با این حال با گذشت بیش از ۶۰۰ روز از بسته شدن دروازههای مکتب به روی دختران، چنین اقدامی صورت نگرفته است.
پیشتر خبرگزاری رویترز گزارش داد که سفر محمد بن عبدالرحمان آلثانی، نخستوزیر قطر در سفر به قندهار، با هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان دیدار و درباره آموزش دختران و کار زنان گفتگو کرده است.
طبق گفته سهیلشاهین، در حال حاضر خبری از بازگشایی مکاتب دخترانه وجود ندارد و باید بر اساس «اصول اسلامی» سیاستگذاری و اجرا شود. پرسش ما نیز از حاکمیت طالبان این است که این اصول از کجا و چگونه عملی میشود؟
آیا باید منتظر ماند تا در این باره وحی نازل شود یا اینکه به مسئولین حکومت، الهام غیبی شود که به چه سازوکاری مساله آموزش زنان را حل نمایند؟
آقای شاهین اختلاف نظر در مورد آموزش زنان را با خارجیها دانسته در حالیکه همه کشورهای اسلامی نگرانی و اعتراض خود را از ممنوعیت تحصیل زنان اعلام کرده اند.
طالبان بر این باورند که پافشاری آنان بر منع تحصیل زنان نتیجه داده و سبب شده که جامعه جهانی با این واقیت کنار آمده و آن را بپذیرند. این ذهنیت، آنان را مصمم میسازد تا بر شیوه حکمرانی خویش در حوزه زنان ادامه بدهند و کسی را مانع کار خویش نبینند.
با این حال نزدیک به دوسال از محدودیتهای طالبان بر زنان میگذرد اما هیچ برنامه و اقدام مشخصی از سوی طالبان در این خصوص صورت نگرفت. جامعه جهانی نیز نظارهگر این واقعیت بوده و فقط با ابراز تاسف و همدردی با زنان افغانستان بسنده کردهاند. در چنین شرایطی، کسانی که بیشتر از همه دچار آسیب و زیان میشوند، دختران و زنان افغانستان است که سرمایه عمرشان به دلیل ملاحظات احتمالی به هدر میرود.
به نظر میرسد طالبان برنامهای برای بازگشایی مکاتب به روی دختران ندارد و یا حد اقل اینکه در آینده نزدیک چنین انتظاری قابل تحقق نمیباشد. آنان بر روی سیاستهای خویش مجدانه اصرار میورزند و هرگونه مذاکره و تغییر در این خصوص را نادیده میگیرند که این عدم درک مشترک از مسایل دینی و مسایل کلانملی سبب میشود تا شکاف بین حکومت و مردم و همچنین جامعه جهانی بیشتر شده و کار تفاهم و تعامل را دشوارتر سازد.