کنفرانس دو روزه کشورهای اسلامی در اسلامآباد که محوریت آن آموزش دختران است، موضوعی است که در هفته جاری نگاههای بسیاری را به خود جلب کرده است. این کنفرانس، در حالی برگزار میشود که زنان و دختران افغانستان همچنان از حق تحصیل و مشارکت در زندگی اجتماعی محروم هستند و سیاستهای محدودکننده طالبان آیندهای تاریک برای آنان ترسیم کرده است.
زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین ایالات متحده در امور صلح افغانستان، بهصراحت این کنفرانس را اقدامی تبلیغاتی از سوی پاکستان توصیف کرده و تأکید نموده که این کشور نگرانی واقعی نسبت به وضعیت زنان افغانستان ندارد.
انتقاد او نهتنها پرسشهایی درباره نیتهای سیاسی پاکستان برمیانگیزد، بلکه نشان میدهد که چگونه مسئله آموزش دختران به ابزاری در میدان رقابتهای منطقهای تبدیل شده است.
اما آقای خلیلزاد، این امریکا و شخص شما بودید که با مذاکره و توافق با طالبان، عملاً راه را برای به قدرت رسیدن آنان هموار کردید و با این اقدام خود، زنان و دختران افغانستان را به محدودیتهای جاری گرفتار ساختید.
این تصمیم شما نهتنها حقوق زنان را قربانی کرد، بلکه ۳۵ میلیون انسان را با بحران و مشکلات عمیق روبهرو نمود.
واقعیت تلخ این است که محدودیتهای تحصیلی طالبان علیه زنان و دختران افغانستان، نهتنها حقوق بشر را نقض میکند، بلکه با آموزههای اسلامی و منافع ملی افغانستان در تضاد است. سوالی که خلیلزاد مطرح کرده است—«چه زمانی عناصر عاقل طالبان و دیگر افغانها در برابر تصمیمهای نادرست کندهار خواهند ایستاد؟»—پرسشی بنیادین است که باید مورد توجه تمام بازیگران داخلی و خارجی قرار گیرد.
اما آیا کنفرانس اسلامآباد میتواند گامی مثبت در جهت حل این بحران باشد؟ اگرچه نیت برگزارکنندگان ممکن است با شائبههای تبلیغاتی همراه باشد، اما گاه حتی اقدامات سیاسی و رقابتی میتواند نتایجی مثبت به همراه داشته باشد. مهم آن است که کشورهای اسلامی، بهجای محدود کردن خود به برگزاری نشستها و صدور بیانیهها، به راهحلی عملی برای فشار بر طالبان دست یابند و از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی برای تغییر این وضعیت بهره ببرند.
نکتهای که نباید فراموش شود این است که مسئولیت اصلی این بحران بر دوش طالبان است. اما جامعه بینالمللی، بهویژه کشورهای همسایه افغانستان، نمیتوانند در برابر این ظلم آشکار بیتفاوت بمانند. سکوت یا اقدامات صرفاً تبلیغاتی نهتنها به تغییر وضعیت نمیانجامد، بلکه به نوعی به ادامه این محدودیتها مشروعیت میبخشد.
امروز، آموزش دختران در افغانستان نه یک موضوع داخلی، بلکه مسئلهای است که وجدان جهان اسلام و جامعه بینالمللی را به چالش میکشد. برای تغییر این وضعیت، بهجای سیاستهای دوگانه و اقدامات نمایشی، به همبستگی واقعی و تعهدی جدی نیاز است تعهدی که فراتر از مرزها و منافع سیاسی کوتاهمدت باشد.
نویسنده: ز. نظری