مخالفان طالبان و طرح «حکومت در تبعید»

لینک کوتاه: https://memar.press/?p=97970
منتشر شده در 6:05 ب.ظ
شماره خبر 97970
27 سنبله 1403

شماری از مخالفان طالبان در بیش از سه سال حاکمیت این گروه بر افغانستان گهگاهی از تشکیل حکومت در تبعید در برابر حکومت طالبان هم سخن گفته‌اند. این بحث اخیرا با صحبت‌های مارشال عبدالرشید دوستم یکی از رهبران احزاب پیشین سیاسی بیش‌تر داغ شد و وی در سخنانی به مناسبت «هفته شهید» خواستار تشکیل حکومت در تبعید شد.

این اظهارات آقای دوستم طی روزهای گذشته دیدگاه‌های گوناگونی را در محافل سیاسی و رسانه‌ای برانگیخته است. در این نوشته به این موضوع پرداخته می‌شود که آیا چنین طرحی در شرایط حاضر ممکن خواهد بود یا صرفا در حد یک حرف باقی خواهد ماند. برای روشن شدن این موضوع به نکاتی اشاره می‌کنیم:

– آقای دوستم درحالی از طرح حکومت در تبعید سخن می‌گوید که در بیش از سه سال گذشته در بیرون از افغانستان به سر می‌برد و دستاوردی ملموس هم جز چند سخنرانی در تجمعات مجازی در قبال اوضاع افغانستان زیر اداره طالبان نداشته است. عده زیادی از مردم تصور می‌کنند که آقای دوستم از فضای فعلی افغانستان دور است و برخی موضعگیری‌های تند وی علیه طالبان بیش‌تر از سر احساسات بیان می‌شود تا از روی عقلانیت سیاسی. همانند آقای دوستم سایر چهره‌های ضد طالبان هم در این مدت در برابر این گروه کاری از پیش نبرده‌اند. برخی منتقدان دلیل ضعف مخالفان طالبان را در عواملی همچون عدم تجمیع آنها در گرد یک محور می‌دانند و عده‌ای هم فقدان یک طرح روشن و نقشه راه عملی از سوی آنان را عامل مهم ضعف‌شان در برابر طالبان عنوان می‌کنند.

– عدم پشتیبانی مردم از چهره‌های قومی و رهبران ضد طالبان از دیگر مسایلی‌اند که طرح حکومت در تبعید مخالفان طالبان را تا حد زیادی ناکام خواهد کرد. مردم افغانستان بیش از چهار دهه در آتش جنگ و خونریزی سوخته‌اند و دیگر توان چندانی برای جنگ و منازعه دیگر ندارند، آن‌هم شبیه منازعاتی که در فردای پس از هر جنگ، اولین قربانی مردم بوده است. این روزها از طالبان هم رضایت عمومی در کشور وجود ندارد، ولی چه دلیل مهم‌تری جز خستگی از جنگ و نبود امید به آینده، مردم را حتی به تحمل همین حکومت نیم‌بند طالبان وادار کرده است؟ امروزه جامعه افغانستان با 20 یا 30 سال پیش تغییر زیادی را تجربه کرده و مردم پس از تحمل چندین دهه بحران، آواره‌گی و ناظر فروپاشی‌های پی‌هم، به این نتیجه رسیده‌اند که دیگر به هر‌سازی گوش ندهند و در حمایت از مدعیان رهبری احتیاط بیش‌تری به خرج دهند. بنابراین، یکی از دلایل مهمی که رهبران حزبی و قومی نتوانسته‌اند موفقیتی چه در میدان سیاسی و چه نظامی در برابر طالبان داشته باشند، خالی بودن پشت آنان از حمایت عمومی مردم است.

– قضیه افغانستان در جهان دیگر آن اقبال پیشین را ندارد که رسیدگی به بحران آن جزو اولویت‌های جهانی باشد و همانند دو دهه اخیر بار دیگر هزینه هنگفت مالی و جانی برای آن پرداخت شود. در شرایط فعلی از یک‌سو جهانیان خسته از جنگ بیست ساله افغانستان است که با اشتباهات سیاسی عده‌ای رهبران قومی، حزبی و حکومتی تمام دستاوردهای آن به باد داده شد و از سوی دیگر، تغییر اولویت‌های جهانی از جنگ اوکراین گرفته تا غزه و … افغانستان را از محراق توجه جهانی به حاشیه رانده است. با این همه، امکان موفقیت حکومت در تبعید در شرایط فعلی تا حد زیادی بعید به نظر می‌رسد و گمان نمی‌رود آن عیش مدام بار دیگر برای رهبران قومی و حزبی در افغانستان فراهم شود.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email