فاصله از بازارهای جهانی؛ افغانستان در تقاطع انزوا و فقر

فاصله از بازارهای جهانی؛ افغانستان در تقاطع انزوا و فقر

در جهانی که معیارهای اقتصادی، سلامت عمومی، و رعایت حقوق بشر به‌طور فزاینده‌ای به هم پیوسته‌اند، افغانستان تحت حاکمیت طالبان روزبه‌روز از این قواعد فاصله می‌گیرد. هشدارهای اخیر ورونیکا بوسکوویچ پوهر، کاردار اتحادیه اروپا در افغانستان، تصویری روشن از بن‌بستی ارائه می‌کند که کشور در آن گرفتار شده است؛ محصولاتی که بازار ندارند، زنانی که خانه‌نشین شده‌اند، و اقتصادی که نفس‌هایش به شماره افتاده است.

اتحادیه اروپا تأکید می‌کند که هیچ تحریم اقتصادی رسمی علیه افغانستان وضع نکرده، اما وقتی محصولات صادراتی افغانستان – از گیاهان دارویی گرفته تا قالین و زعفران- توان تطبیق با معیارهای کیفی و بهداشتی بازارهای جهانی را ندارند، واقعیت این است که کشور عملاً از چرخه اقتصادی دنیا حذف شده است. نبود نهادهای نظارتی، ضعف ساختارهای فنی و علمی، و بی‌توجهی به مسئولیت‌های دولت در عرصه بین‌الملل، دلیل این ناکامی‌اند؛ نه توطئه خارجی و نه تحریم پنهان.

در کنار این ناکامی، محرومیت نظام‌مند زنان از مشارکت اجتماعی و اقتصادی، بُعد دیگری از بحران افغانستان است. گزارش برنامه توسعه سازمان ملل و هشدارهای اتحادیه اروپا نشان می‌دهد که این رویکرد، فقط یک تصمیم سیاسی یا ایدئولوژیک نیست، بلکه زیان آن کاملاً عدد و رقم دارد؛ بیش از ۹۲۰ میلیون دالر خسارت اقتصادی تنها در دو سال، که بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی کشور را از بین می‌برد. در کشوری که هر دالر برای گذران زندگی میلیون‌ها شهروند حیاتی است، چنین رویکردی نه‌فقط ناعادلانه، بلکه ویرانگر است.

با وجود حمایت‌ برخی نهادهای بین‌المللی برای کاهش فقر و توسعه پایدار در افغانستان، سیاست‌های درون‌کشوری همه‌ی این تلاش‌ها را خنثی می‌کند. حاکمیتی که درهای دانشگاه را به روی دختران می‌بندد و بازار را از زنان خالی می‌کند، عملاً راه نجات را به دست خود مسدود می‌سازد.

در مجموع، تجربه کشورهای گوناگون نشان داده است که توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار، بدون مشارکت همه‌جانبه اقشار جامعه و تعامل سازنده با جهان، دشوار و حتی ناممکن است. نادیده‌گرفتن نیمی از ظرفیت انسانی کشور و بی‌توجهی به معیارهای پذیرفته‌شده جهانی در عرصه تجارت و تولید، نه‌تنها فرصت‌های اقتصادی را کاهش می‌دهد، بلکه خطر تعمیق انزوا و وابستگی را در پی دارد. شاید زمان آن رسیده باشد که نگاه به درون و بازاندیشی در برخی رویکردها، جایگزین تکرار مسیرهایی شود که نتایج‌شان آشکار است. آینده افغانستان، همچون گذشته‌اش، به تصمیم‌های امروز گره خورده است؛ تصمیم‌هایی که می‌توانند یا درِ تعامل را بگشایند، یا قفل انزوا را محکم‌تر کنند.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
اړونده منځپانګه