از زمان به قدرت رسیدن طالبان در آگوست ۲۰۲۱، اختلافات داخلی درون این گروه همواره وجود داشته، اما امروز این شکافها به سطح بیسابقهای رسیده است. در گذشته، این اختلافات اغلب به دلیل مسائل شخصی یا رقابتهای قدرتطلبانه بود، اما اکنون تضادهای ایدئولوژیک و استراتژیک نیز به آن افزوده شده است. از یک سو، جناحی به رهبری هبتالله آخندزاده بر سیاستهای سختگیرانه تأکید دارد، و از سوی دیگر، افرادی مانند عباس استانکزی، سراجالدین حقانی و ملا برادر تلاش دارند تا طالبان را به سوی تعامل با جهان سوق دهند. فرار استانکزی نشان میدهد که دیگر امکان کنار آمدن با سیاستهای تندروانه آخندزاده برای برخی مقامات طالبان وجود ندارد و احتمالاً این فقط آغاز موجی از جداییهاست.
اما سوالی که مطرح می شود این ست که آیا اختلاف استانکزی با رهبری طالبان فقط بر سر آموزش زنان بود؟
در نگاه نخست، علت اصلی درگیری بین عباس استانکزی و رهبری طالبان، انتقاد او از ممنوعیت آموزش زنان به نظر میرسد. اما اگر به ساختار قدرت طالبان نگاه کنیم، متوجه میشویم که این موضوع فقط نوک کوه یخ است. استانکزی شخصیتی عملگرا دارد و میداند که سیاستهای سختگیرانه طالبان باعث انزوای بینالمللی و بحران اقتصادی در افغانستان شده است. از سوی دیگر، وی ارتباطات گستردهای در سطح بینالمللی دارد و از پیامدهای احتمالی ادامه این سیاستها آگاه است. این احتمال وجود دارد که او به دلایل گستردهتری با رهبر طالبان دچار تنش شده باشد، از جمله:
- تلاش برای مذاکره جهت مشروعیتبخشی به طالبان در سطح جهانی.
- اختلاف بر سر نحوه توزیع قدرت درون طالبان.
- ارتباطات پنهانی با نهادهای بینالمللی که هبتالله آخندزاده را نگران کرده است.
خروج استانکزی از افغانستان پرسشهای مهمی را مطرح میکند. یکی از این فرضیات، هماهنگی احتمالی وی با ایالات متحده یا دیگر بازیگران منطقهای است. با توجه به اینکه استانکزی از جمله افراد کلیدی در مذاکرات دوحه بود و ارتباطات بینالمللی قوی داشت، ممکن است امریکا و دیگر کشورها به او توصیه کرده باشند که در شرایط حساس، از افغانستان خارج شود. ایالات متحده میداند که سیاستهای طالبان در درازمدت پایدار نیست و احتمالاً برخی از چهرههای میانهرو طالبان را برای آینده حفظ کرده است.
آیا خبری در راه است؟
عباس استانکزی در نوار صوتی خود با تأکید بر تغییرپذیری نظامها در افغانستان، تلویحاً هشدار داده است که طالبان نمیتواند برای همیشه در قدرت بماند. این سخنان، بهخصوص زمانی که از سوی یک مقام ارشد طالبان بیان میشود، به معنای احتمال وقوع تغییرات عمده در ساختار حکومت طالبان است.
چنین اظهاراتی نشان میدهد که احتمالاً وی از تحرکات داخلی و بینالمللی علیه طالبان مطلع است. با توجه به افزایش فشارهای بینالمللی، انزوای دیپلماتیک، و تشدید اختلافات درونی، تغییر در ساختار حکومت طالبان یا حتی فروپاشی آن چندان دور از ذهن نیست.
استانکزی تنها فردی نیست که به سیاستهای هبتالله آخندزاده اعتراض دارد. گزارشها نشان میدهند که افرادی مانند ملا برادر، سراجالدین حقانی و مولوی یعقوب نیز تلاش کردند تا مانع محاکمه او شوند. این موضوع بیانگر یک جناحبندی عمیق درون طالبان است؛ جناحی که معتقد است سیاستهای افراطی، آینده این گروه را به خطر میاندازد و جناحی که حاضر نیست از این سیاستها کوتاه بیاید. اگر تعداد بیشتری از رهبران طالبان با استانکزی همفکر باشند، احتمالاً در آینده نزدیک شاهد تغییرات گستردهای در ساختار قدرت این گروه خواهیم بود.
ملا برادر، سراجالدین حقانی و مولوی یعقوب تلاش کردند تا استانکزی را از محاکمه نجات دهند، اما هبتالله آخندزاده قاطعانه با این درخواست مخالفت کرد. این نشان میدهد که اختلافات درون طالبان دیگر یک مسئله حاشیهای نیست، بلکه به جنگ قدرتی جدی تبدیل شده است. آیا این سه نفر نیز در آینده با مشکلات مشابهی روبرو خواهند شد؟ آیا آنها آمادهاند که علیه آخندزاده بایستند یا همچنان در داخل ساختار طالبان باقی خواهند ماند؟ این سؤالات نشان میدهد که طالبان با یک بحران رهبری بزرگ مواجه است.
تاریخ افغانستان نشان داده است که حاکمان مستبد که به نصایح نخبگان خود گوش نمیدهند، در نهایت با شکست مواجه میشوند. اشرف غنی، که به دلیل لجاجت و انحصارطلبی سقوط کرد، نمونهای از این واقعیت است. طالبان که از سرنوشت حکومتهای قبلی درس نگرفته، اکنون با مشکلاتی مشابه روبروست.
آیا طالبان نیز به همان سرنوشت دچار خواهد شد؟ آیا خبرهایی در راه است که نشان دهد تغییر در ساختار طالبان اجتنابناپذیر است؟
فرار عباس استانکزی نهتنها یک اتفاق فردی، بلکه نشانهای از بحران عمیق درون طالبان است. اختلافات درونی این گروه به مرحلهای رسیده که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت. از یک سو، جناحی تلاش دارد تا سیاستهای طالبان را تعدیل کند و زمینهای برای مشروعیت بینالمللی آن فراهم کند، و از سوی دیگر، رهبری طالبان همچنان بر مواضع سختگیرانه خود پافشاری میکند. خروج استانکزی از افغانستان و سخنان هشدارآمیز او درباره تغییر حکومت، نشان میدهد که احتمال وقوع تحولاتی مهم در آینده افغانستان بسیار بالاست.
باید دید که آیا طالبان میتواند این بحران داخلی را مدیریت کند، یا اینکه سرنوشت حکومتهای پیشین را تجربه خواهد کرد؟