نویسنده: سیدمحمدضیاموسوی
امروز ۴ دلو/ ۲۴ جنوری مصادف است با «روز جهانی آموزش». مردم افغانستان درحالی از این روز استقبال میکنند که گزارشها از بدتر شدن شرایط آموزشی طی بیش از دو سال گذشته حکایت دارد؛ وضعیتی که بارها در محافل داخلی و بینالمللی نیز نسبت به آن انتقاد شده است.
با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، روند آموزشی قبلی که رو به رشد بود، دگرگون شد و محدودیتهای زیادی در فضای آموزشی کشور وضع گردید. منع تعلیم دختران در دورههای متوسطه و لیسه در مکاتب و پس از آن منع آموزش دختران در دانشگاهها از جمله اقدامات ضد آموزشی طالبان به حساب میآید که جامعه جهانی و طیفهای گوناگون مردم افغانستان آن را محکوم کرده اند.
این درحالی است که امروزه با گسترش دامنه علوم و دسترسی جوامع به انواع رسانهها و منابع آگاهیدهنده، شاید کمتر فرد و یا گروهی در جهان باشد که از نقش آموزش در پیشرفت، رشد و ایجاد یک جامعه سالم بیاطلاع مانده باشد. با این حال، وضعیت آموزشی که اما امروز در افغانستانی فعلی حاکم است به نظر میرسد استثناء از دیگر جوامع است؛ چه این که یک نوع تلاش گروهی برای تضعیف روند دانش و آگاهی به روشهای گوناگون جریان دارد.
اکنون بسته ماندن درب مکاتب و دانشگاه و سایر مراکز آموزشی به روی دختران بالاتر از صنف ششم و نیز عدم یک نصاب آموزشی استندرد در مراکز تعلیمی و تحصیلی برای پسران و مردان که حداقل متعلمان و دانشجویان را از مخاطرات افکار تند و افراطی در امان نگه دارد، از دغدغههای ذهنی و جمعی مردم افغانستان عنوان میشود.
ضدیت با فرهنگ آموزش و مخاطرات پیشرو در جامعه افغانستان
درحالی که خواستهای داخلی و بین المللی بر ایجاد تغییرات بنیادین در عرصه آموزش در افغانستان فعلی تاکید دارد و از طالبان بارها خواسته شده مانع دسترسی همه شهروندان افغانستان به حق تعلیم و تحصیل نشوند، اداره حاکم طالبان اما با وعدههای به اصطلاح سر خرمن و توجیهاتی از قبیل نبود شرایط امن آموزشی برای زنان، این خواست مهم ملی و جهانی را تاهنوز نادیده گرفتهاند و شرایط آموزشی همچنان در مسیر ناامید کننده به پیش میرود.
اداره حاکم طالبان درحالی به سیاستهای ضد آموزشیشان ادامه میدهند که گزارشها از افزایش موارد مبتلایان به بیماری روحی-روانی، خودکشی و فرار از وطن را در میان دختران و یا خانوادههای دارای فرزند دختر عملا میبینند که بیشتر ناشی از محرومیت آنان از آموزش است. گمان میرود حاکمان فعلی حتی نیاز زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور را به داکتر، معلم، روانشناس زن… را هم درست محاسبه و ارزیابی نکردهاند.
از سوی هم، عدم اراده جدی حاکمیت موجود برای رشد فضای تعلیمی، تحصیلی طبق معیارهای جهانی و نیاز روز، جامعه افغانستان را به تدریج درگیر گرفتاریهای دیگری نیز خواهد کرد و آن خطر استیلای افراطگرایی ناشی از آموزش نوع «جهادی» مورد تاکید و تشویق طالبان است. این نوع آموزش که از طریق «مدارس جهادی» آموزش داده میشود و رویکرد دینی-مذهبی دارد مدتی است که نگرانیهای بسیاری از نخبگان کشور را هم برانگیخته است.
هرچند ناگفته پیداست که جامعه مسلمان افغانستان به مدارس دینی با محتوای آموزش معیاری و معتدل هم نیاز دارد، اما سخن اصلی این است که نادیده گرفتن و حذف سایر رویههای آموزشی و علمی و تلاش برای جایگزینی آن با مکاتب و سایر نهادهای اکادمیک، آسیب جدی به حیات جمعی مردم وارد خواهد کرد.
آنچه امروزه نگرانی برخی نهادهای علمی-تحقیقاتی و رسانههای جهانی را هم در پی داشته دقیقا تذکر همین نکته است که تلاش اداره طالبان برای گسترش آموزش از نوعِ «جهادی» آن در عدم فضای آموزشی درست در نهادهای تعلیمی و تحصیلی با معیارهای قابل قبول در سطح منطقهای و جهانی، در درازمدت زمینهساز یک آشوب و بحران دیگر در مقیاس وسیع خواهد شد و تبعات و مخاطرات جدی برای مردم و کشور در پی خواهد داشت.