در بیش از سه سال گذشته بارها در نشستها و محافل داخلی و بینالمللی بر تشکیل حکومت همهشمول با مشارکت همه اقوام، مذاهب و اقشار در افغانستان تاکید شده است. در این سوی دیگر، طالبان از یک سو هر نوع پرداختن به مسئله حکومت در افغانستان را نوعی مداخله در امور داخلی افغانستان خوانده و از سوی هم همواره مدعی بودهاند که حکومت فعلی آنها همهشمول است و نمایندگی از همه مردم افغانستان میکند.
نگاهی به ساختار و ترکیب حکومت طالبان نشان میدهد که حکومت این گروه عمدتا ماهیت قومی داشته و صدر تا ذیل آن را افرادی از خود طالبان تشکیل میدهد. برخی کارشناسان در سه سال اخیر بارها تاکید کردهاند که چنین حکومتی نمیتواند باعث ثبات و امنیت دوامدار در کشور شود و اعتماد عموم مردم افغانستان، منطقه و جهان را به دست بیاورد. در نتیجه حکومت فعلی همان مسیری را خواهد پیمود که حکومتهای گذشته پیموده و دیر یا زود از پای خواهد افتاد.
شاید مقامهای طالبان در یک محاسبه سرانگشتی به این نتیجه رسیده باشند که حکومت فعلی آنها با همین ماهیت و ترکیب در درازمدت هم تداوم خواهد یافت و هیچ خطری بقای آن را تهدید نخواهد کرد. تجارب تلخ و دردناک گذشته افغانستان حداقل در همین دو دهه اخیر اما نشان میدهد مادامی که حکومتها پایههای مردمی قوی و مستحکم نداشته باشند در مسیر تحولات منطقهای و جهانی آسیب پذیری بیشتری داشته و نمیتوانند طبق محاسبات و پلانهای از پیش تعیینشده کرسی قدرت را حفظ کنند.
یکی از نقاط ضعف اصلی سران حکومت پیشین این بود که با وجود همه هزینههای سرسامآور و امکانات فراوان نتوانستند از خود محبوبیت و اعتماد در میان مردم افغانستان ایجاد کند. فساد گسترده، وابستگی بیرونی و از همه مهمتر، ماهیت و ترکیب قومی و گروهی آن باعث شد که فاصله عمیقی میان مردم و حکومت ایجاد شود.
امروزه حکومت طالبان هم دقیقا در همان جایی قرار دارد که حکومتهای پیشین افغانستان به رهبری حامد کرزی و اشرف غنی قرار داشت. این حکومتها با محوریت قومی نتوانستند چتری برای پوشش همه مردم افغانستان ایجاد و در درازمدت امنیت و ثبات سیاسی از طریق نظام جمهوری در کشور حفظ کنند.
اکنون سران طالبان هم در موقعیت حساستر از مقامهای حکومت پیشین قرار دارند. طالبان اگر نتوانند از خواستهای شخصی و گروهیشان برای شکلدهی یک آینده روشن برای افغانستان عبور کنند احتمال گسترش بحران و منازعه سیاسی در کشور بیش از هر زمانی اکنون وجود دارد.
در این حال، منطقه و جهان نیز با توجه به تجارب ناکام نظامهای پشین در فغانستان به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه ایجاد ثبات و امنیت دوامدار، تشکیل حکومت همهشمول در افغانستان است. عدم رسمیت شناسی حکومت طالبان از سوی جامعه بینالمللی در بیش از سه سال گذشته به وضوح نشان میدهد که بحث ایجاد یک حکومت همهشمول موضوعی اصلی و مورد تاکید جهانی است.
ناتوانی طالبان در حل بحران بیکاری، فقر، مهاجرت، معضل ناامنی و سایر مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در این مدت هم نشان میدهد که حکومت این گروه بیشتر از حکومتهای پشیین آسیبپذیر بوده و در بسا موارد با بن بست مواجه شده است.
در چنین شرایطی، عبور از طرحهای قومی و روی آوردن به راه حلهای ملی و همهشمول، یگانه امیدی است که میتواند عموم مردم افغانستان را دور یک محور جمع و آینده باثبات و امن کشور را تضمین کند.