ترور حقیقت؛ صدای خاموش‌شده، حقیقتی ست که بلندتر فریاد می‌زند

ترور حقیقت؛ صدای خاموش‌شده، حقیقتی ست که بلندتر فریاد می‌زند

در دنیای امروز که رسانه‌ها به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند در شکل‌دهی به افکار عمومی شناخته می‌شوند، حملات مداوم علیه روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای نه تنها تهدیدی جدی به جان افراد است، بلکه به منزله ترور حقیقت و سرکوب آزادی بیان است.

رژیم صهیونیستی در ماه‌های اخیر، به ویژه پس از عملیات طوفان الاقصی، سیاست جدید و جنایت‌باری را برای سرکوب رسانه‌ها و جلوگیری از انتشار واقعیت‌ها در پیش گرفته است. در این تحلیل، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید محمد عفیف، مسئول رسانه‌ای حزب‌الله، به بررسی جنایت‌های رژیم صهیونیستی در رابطه با ترور رسانه‌ای و تلاش‌های ناکام این رژیم برای پنهان‌سازی حقیقت خواهیم پرداخت.

شهید محمد عفیف، به عنوان مسئول رسانه‌ای حزب‌الله لبنان، نقشی کلیدی در روشنگری و اطلاع‌رسانی به افکار عمومی داشت.

شهادت وی به دست رژیم صهیونیستی تنها یک جنایت جنگی نیست، بلکه بیانگر ترس عمیق این رژیم از قدرت رسانه‌های آزاد است.

عفیف، با شجاعت و استقامت در انتشار حقایق میدان نبرد و مقاومت، صدای بی‌صدایان و روایتگر داستان‌های ناگفته بود.

ترور وی و دیگر فعالان رسانه‌ای در منطقه، نشان از شکست صهیونیسم در برابر قدرت کلام و تصویر دارد؛ تلاشی ناکام برای خاموش کردن صدای حقیقت.

از آغاز عملیات طوفان الاقصی تاکنون، بیش از ۵۰ خبرنگار و فعال رسانه‌ای فلسطینی و لبنانی به شهادت رسیده‌اند. این جنایات تنها مختص به میدان نبرد نیست، بلکه هدف‌گیری مستقیم خبرنگاران نشان از یک استراتژی حساب‌شده برای حذف صداهایی است که حقیقت را بازتاب می‌دهند.

سازمان‌های حقوق بشری بارها این اقدامات را به عنوان جنایت جنگی و نقض آشکار قوانین بین‌المللی محکوم کرده‌اند.

اما جامعه جهانی تا چه حد به این محکومیت‌ها توجه می‌کند؟ و آیا واکنشی جدی و عملی در برابر این جنایت‌ها صورت می‌گیرد؟

رژیم صهیونیستی با ترور و سرکوب رسانه‌ها تلاش می‌کند تصویری دستکاری‌شده و تحریف‌شده از واقعیت را به افکار عمومی جهانی القا کند. اما این تلاش‌ها، در عصر ارتباطات و گسترش شبکه‌های اجتماعی، محکوم به شکست است. هرچه تعداد خبرنگاران شهید بیشتر شود، تعهد و انگیزه دیگر روزنامه‌نگاران برای افشای حقایق نیز قوی‌تر می‌شود. رژیم صهیونیستی با سیاست‌های سرکوب‌گرانه‌اش نه تنها موفق به خاموش کردن صدای حقیقت نمی‌شود، بلکه خود را در معرض بی‌اعتمادی بیشتر افکار عمومی قرار می‌دهد.

در نهایت، رژیم صهیونیستی باید به این واقعیت پی ببرند که ترور و سرکوب رسانه‌ها نمی‌تواند جلوی انتشار حقیقت را بگیرد. تلاش برای خاموش کردن صداهای مستقل، تنها موجب رسوایی و بی‌اعتمادی بیشتر خواهد شد.

در این میان؛ رسانه‌ها رسالتی خطیر بر دوش دارند؛ که باید با هوشمندی و شجاعت، نقش خود را به عنوان نگهبانان حقیقت ایفا کنند.

اگر رسانه‌ها در برابر تهدیدها و محدودیت‌ها ایستادگی کنند و همچنان به روشنگری و انتشار حقایق ادامه دهند. استفاده از محتواهای گرافیکی و اطلاعات بصری، راهی موثر برای بیان واقعیت‌هاست و به راحتی می‌تواند افکار عمومی را آگاه سازد. در دنیای امروز، بستن چشم‌ها، گوش‌ها و دهان‌ها نمی‌تواند جلو فهم و درک ملت‌ها از حقیقت را بگیرد.

اکنون، زمان آن است که این بحث را با طرح چند سوال کلیدی به سوی تفکر و گفتگو بیشتر هدایت کنیم:

  • آیا ترور خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای فلسطینی و لبنانی، اعتراف به ترس شما از انتشار حقیقت نیست؟
  • تا چه زمانی می‌خواهید با سرکوب رسانه‌ها، حقیقت‌های میدانی را پنهان کنید؟ آیا از قدرت افکار عمومی جهانی غافلید؟
  • آیا نمی‌دانید که هر قطره خون یک روزنامه‌نگار، به رشد بیشتر جنبش‌های مقاومت علیه شما منجر خواهد شد؟

و اما آنچه در کشور ما افغانستان میگذرد را، نمی‌توان در باب محدودیت‌های رسانه‌ای سخن گفت و از وضعیت رسانه‌ها در افغانستان چیزی نگفت و ننوشت، به‌ویژه در سایه حاکمیت طالبان، بی‌تفاوت گذشت.

امروز، فضای رسانه‌ای این سرزمین با حصارهایی از ترس و تهدید محاصره شده است؛ جایی که صدای حقیقت، به‌سختی مجال انتشار می‌یابد و خاموشی بر تار و پود آزادی بیان سایه افکنده است.

در افغانستان، طالبان نیز سیاست‌های سرکوب‌گرانه علیه رسانه‌ها را در پیش گرفته است، ایجاد محدودیت‌های گسترده، سانسور و بازداشت خبرنگاران، پیامدهای خطرناکی به همراه دارد.

طالبان اگرچه در پی کنترل روایت‌ها و جلوگیری از انتشار اخبار ناخواسته است، اما این رویکرد تنها موجب می‌شود مردم به رسانه‌های دشمن و منابع غیررسمی مراجعه کنند.

نتیجه این امر، کاهش اعتبار حکومت و رشد شایعات و اطلاعات نادرست است؛ طالبان باید به جای محدود کردن رسانه‌ها، به نقش آن‌ها در روشنگری و اطلاع‌رسانی دقیق توجه کند و از این ابزار به عنوان پلی برای تقویت حکومت و جلوگیری از سوءاستفاده رسانه‌های معاند استفاده کند.

رسانه‌های آزاد و مستقل می‌توانند به عنوان ابزار قدرتمندی در جلوگیری از رشد شایعات و اطلاعات نادرست عمل کنند. اگر طالبان به اهمیت رسانه‌ها به عنوان همکاران خود پی ببرد و به جای محدودیت، شفافیت و آزادی بیان را تقویت کند، این موضوع نه تنها به تقویت پایه‌های حکومت کمک می‌کند، بلکه موجب می‌شود افکار عمومی با اطلاعات صحیح و معتبر در جریان رویدادها قرار گیرند.

به باور نگارنده: «اعمال محدودیت بر رسانه‌ها، هر جامعه‌ای را به مسیری خطرناک سوق می‌دهد که سرانجام آن، انزوای سیاسی است.

اما آنچه وظیفه خبرنگاران و نویسندگان ایجاب می کند این ست که بی‌وقفه و پیوسته، با روشنگری در ابعاد مختلف حوادث و رویدادها، چراغ آگاهی را فراروی جامعه برافروزند و مسیر روشن‌تری را برای حقیقت بگشایند».

در این میان، پرسش‌هایی متوجه طالبان مطرح می‌شود که پاسخ به آن‌ها شاید بتواند گرهی از مشکلات باز کند:

  • آیا ایجاد محدودیت برای رسانه‌ها موجب نمی‌شود که مردم به رسانه‌های دشمن روی آورند و شما اعتبار خود را از دست بدهید؟
  • چرا به جای بهره‌گیری از رسانه‌ها به عنوان ابزاری برای آگاهی‌بخشی و تقویت حکومت، مسیر سانسور و سرکوب را انتخاب کرده‌اید؟
  • آیا از پیامدهای بلندمدت محدودیت رسانه‌ها و تاثیرات منفی آن بر امنیت و ثبات حکومت خود آگاهید؟

نویسنده: دکتر لنگرزاد

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط