آیا رهبر طالبان در مسیر خواسته‌های مشروع ملت افغانستان گام برداشته است؟

آیا رهبر طالبان در مسیر خواسته‌های مشروع ملت افغانستان گام برداشته است؟

سخنگوی طالبان در تازه‌ترین اظهارات خود، از رهبری ملا هبت‌الله آخندزاده تمجید کرده و مدعی شده است که مردم افغانستان تحت زعامت او در “امنیت و رفاه” زندگی می‌کنند. وی ملاهبت الله را غنیمت بزرگ برای افغانستان برشمرد. این‌گونه ادعاها در ظاهر ممکن است نشان از تلاش طالبان برای ترمیم چهره‌ی خود در سطح داخلی و بین‌المللی داشته باشد، اما آیا واقعاً این تصویر با واقعیت‌های موجود در افغانستان هم‌خوانی دارد؟ و آیا چنین رهبری، شایسته‌ی افتخار مردم افغانستان است؟

در ارزیابی مشروعیت و کارآمدی یک حاکم، نمی‌توان تنها به «امنیت ظاهری» بسنده کرد، به‌ویژه زمانی که این امنیت به بهای خاموشی صداها، حصر آزادی‌ها و حذف اقشار گسترده‌ای از جامعه به‌دست آمده باشد. امنیتی که نتوان در آن آزادانه اندیشید، سخن گفت و نقادی کرد، تنها سکوتی تحمیل‌شده و هراسان است، نه آرامش پایدار. به همین دلیل، ادعای طالبان مبنی بر ایجاد امنیت در حالی‌که روزنامه‌نگاران، فعالان مدنی و زنان از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم‌اند، فاقد پشتوانه واقعی است.

از سوی دیگر، رهبری که مورد پیگرد نهادهای بین‌المللی به‌خاطر «جنایت علیه بشریت» قرار دارد، و دستگاه قضایی‌اش با صدور احکام خشن و مردسالارانه، آزادی‌های عمومی را سلب کرده، چگونه می‌تواند نماد افتخار یک ملت باشد؟ مردم افغانستان در طول تاریخ بارها نشان داده‌اند که در برابر اشغال و استبداد، ایستادگی کرده‌اند. امروز نیز انتظارات مشروع آن‌ها فراتر از امنیت صرف است؛ آن‌ها خواهان آزادی بیان، مشارکت سیاسی، رعایت حقوق زنان و اقلیت‌ها و ایجاد یک حکومت فراگیر ملی هستند.

رهبری طالبان، به‌ویژه شخص ملا هبت‌الله، نه‌تنها نتوانسته به این مطالبات پاسخ دهد، بلکه مسیر را بر تحقق آن‌ها بسته است. محرومیت زنان از تحصیل و کار، سرکوب اقلیت‌های مذهبی و قومی، انحصار قدرت در دستان گروهی خاص و طرد کامل نیروهای سیاسی دیگر، نشانه‌هایی است که نشان می‌دهد این رهبری نه در راستای وحدت ملی گام برداشته و نه دغدغه‌ی عدالت اجتماعی و توسعه‌ انسانی را دارد.

بنابراین، در شرایطی که مردم با فقر اقتصادی، انسداد سیاسی و محدودیت‌های اجتماعی مواجه‌اند، انتظاری واقع‌بینانه نیست که نسبت به رهبر طالبان اظهار امیدواری یا افتخار کنند. رهبری‌ای می‌تواند افتخارآفرین باشد که همزمان با تأمین امنیت، کرامت انسانی را پاس بدارد و با گشودگی سیاسی، همگان را در ساختن آینده شریک سازد؛ نه آنکه در پی سلطه‌ی مطلقه و تحکیم قدرت یک‌جانبه باشد. افغانستان به یک رهبری نیاز دارد که تمام مردم، از اقوام، مذاهب و اقلیت‌ها را به یک چشم ببیند و برای تعالی آنان برنامه داشته باشد. در حال حاضر، مجموعی از چالش‌ها و مشکلات، فراروی مردم افغانستان قرار گرفته، که حس تعلق خاطر آنان را نسبت به حاکمیت طالبان منفی ساخته است و مشخص می سازد که طالبان باید نسبت سیاست‌های خویش بازنگری اساسی نمایند.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط