سخنان اخیر آندری بلوسوف، وزیر دفاع روسیه، مبنی بر حضور بیش از ۲۰ گروه رادیکال با ۱۵ هزار نیرو در افغانستان، بار دیگر زنگ خطر را برای کشورهای منطقه و جهان به صدا درآورد. این هشدار در حالی مطرح شده که طالبان، در واکنشی سریع، چنین ادعاهایی را رد کرده و آن را ساخته و پرداختهی نهادهای استخباراتی در دوران حضور امریکا در افغانستان دانستهاند.
طالبان همواره تلاش کردهاند افغانستان پساطالبان را کشوری امن و به دور از تهدیدات فراملی جلوه دهند. حمدالله فطرت، معاون سخنگوی طالبان، در تازهترین موضعگیری گفته است: «در افغانستان هیچ گروه خودسر وجود ندارد. افغانستان برای هیچکس خطری ایجاد نمیکند.» اما این ادعا در تضاد کامل با گزارشهای نهادهای بینالمللی امنیتی و اطلاعاتی، از جمله اظهارات اخیر مقامهای روسی، قرار دارد که از تداوم حضور گروههایی مانند داعش، القاعده، تحریک طالبان پاکستان (TTP) و سایر گروههای افراطی در خاک افغانستان خبر میدهند.
نکتهی قابل تأمل در این میان، تناقض رفتاری روسیه است. مسکو از یکسو طالبان را به نشستهای امنیتی سطح بالا، مانند سیزدهمین دور نشست بینالمللی امنیتی روسیه، دعوت میکند و حتی بر همکاری با طالبان برای مقابله با داعش تأکید دارد، اما از سوی دیگر، مکرراً نسبت به حضور پررنگ گروههای تروریستی در افغانستان ابراز نگرانی میکند. این وضعیت، تصویری دوگانه از سیاست امنیتی روسیه در قبال افغانستان ارائه میدهد که بیش از آنکه نتیجه یک راهبرد شفاف باشد، بازتابدهنده نوعی سردرگمی یا تلاش برای مدیریت همزمان منافع امنیتی و دیپلماتیک است.
واقعیت میدانی نیز مؤید آن است که هرچند در حال حاضر اقدامات تروریستی بزرگ و پرصدایی در افغانستان رخ نمیدهد، اما این بههیچوجه به معنای ریشهکن شدن گروههای تروریستی در کشور نیست. بسیاری از این گروهها ممکن است اکنون به جای عملیاتهای آشکار، در مرحله بازسازی، جذب نیرو، آموزش نظامی، و سازماندهی مخفیانه باشند. وضعیت امنیتی شکنندهی افغانستان، ضعف ساختارهای اطلاعاتی و عدم مشروعیت بینالمللی حکومت طالبان، این کشور را به محیطی مناسب برای بازتولید تروریسم تبدیل کرده است.
کشورهای منطقه، از آسیای مرکزی تا پاکستان، هند و چین، بارها نگرانی خود را از ناحیه افغانستان در زمینه تروریسم ابراز کردهاند. این نگرانیها تنها زمانی کاهش مییابند که یک راهبرد ملی در داخل افغانستان و یک همکاری منطقهای و بینالمللی شفاف برای کنترل و حذف بسترهای رشد تروریسم شکل بگیرد. بدون چنین رویکردی، تهدیدهای بالقوه گروههای افراطی از مرزهای افغانستان عبور کرده و امنیت منطقه و حتی جهان را با چالشهای جدی مواجه خواهند کرد.
در مجموع، باید گفت که انکار طالبان، هرچند برای مقاصد سیاسی داخلی و بینالمللی آنان قابل فهم است، اما تغییری در واقعیت تهدیدآمیز حضور گروههای تروریستی در افغانستان ایجاد نمیکند. امنیت افغانستان، امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند شفافیت، پاسخگویی و همکاری با بازیگران منطقهای و جهانی است؛ چیزی که تا تحقق آن، راهی دشوار در پیش است.