در میانه فروپاشی امید و وخامت فزاینده وضعیت انسانی در افغانستان، هنوز چشمهایی منتظرند، کودکانی گرسنه، زنان بیسرپرست، پیرمردانی در حسرت یک لقمه نان، و خانوادههایی که سقفشان زیر سنگینی «قوانین» فرو ریخته است. در چنین شرایطی، گزارش رئیس بانک جهانی در افغانستان، آقای فارس حداد زیروس، تلنگری بود بر وجدان جهانی و صدای در گلو مانده میلیونها انسان خاموش.
بانک جهانی اعلام کرده است که قوانین سختگیرانه طالبان، به ویژه محدودیت های تحمیلی بر زنان مانع جدی در مسیر رساندن کمکهای انسانی به مردم افغانستان شده است. بگذارید بیپرده بگوییم: وقتی کنش زنان، صدای زنان، و عاملیت زنان خاموش شود، جامعه فرو میپاشد؛ نه فقط در معنا، بلکه در نان شب مردم.
طالبان! شما که امروز بر مسند قدرت نشستهاید و هر روز با فرمانی تازه، تنگنای زندگی مردم را تنگتر میکنید، آیا پاسخگوی اشک یتیمی هستید که نان ندارد؟ شما که پول گمرکات و معادن را خرج تشکیلات و مدارس بستهگرا میکنید، چگونه توانستهاید دست کسانی را ببندید که آمدهاند درد مردم را دوا کنند؟ بانک جهانی، سازمان ملل، و نهادهای امدادرسان، آمدهاند که زخمهایی را ببندند که شما با سیاستهای بیرحمانهتان باز کردهاید.
امروز که کمکها باید مستقیم به مردم برسد، چرا نباید نمایندگان اجرای این کمکها از دل همان مردم مظلوم و بیطرف انتخاب شوند؟ چرا یک زن بیوه در غور یا یک دختر یتیم در بدخشان و غزنی نباید صدای خود را در قالب یک نهاد یا یک سازمان مستقل داشته باشد؟ مگر نه اینکه دین اسلام ما بر عدل، رحمت و کرامت انسانی بنا شده است؟ چگونه است که در کلام رسول خدا (ص) آمده: «النساءُ شقائقُ الرجال»، زنان همتای مرداناند، و شما زنان را از تحصیل، از کار، از حرکت، حتی از حق زنده بودن اجتماعی محروم کردهاید؟
اگر بناست بر شریعت حکمرانی شود، پس بگذارید به آن شریعت حقیقی بازگردیم؛ همانکه پیامبر رحمتش، به دختر خود حضرت بی بی فاطمه (س) احترام میگذاشت، همانکه گفت: «طلب العلم فریضةٌ علی کل مسلم و مسلمة». شما که با این قوانین افراطی، هزاران زن و دختر را از دانش و کار محروم کردهاید، بگویید از کدام دین و کدام سنت پیروی میکنید؟
امروز زنان افغانستان نه فقط خواهان حقوق طبیعی خود هستند، بلکه صدها هزار نفر از آنها ستونهای اقتصاد خانوادههای خود هستند. شما که با جنگ، شوهران آنها را گرفتید، حال چگونه انتظار دارید بدون نانآور، بدون کار، و بدون حق، زنده بمانند؟ بگذارید زنان، با حفظ حجاب و اصول اسلامی، همچون صدر اسلام، در کنار مردان به بازسازی وطن کمک کنند. آیا حضرت خدیجه (س) بازرگان نبود؟ آیا امسلمه و نسیبه و دیگر زنان صدر اسلام، در عرصههای اجتماعی و حتی نظامی، فعال نبودند؟
سازمانهای جهانی نیز نباید در برابر این وضعیت سکوت کنند. دیگر وقت آن رسیده است که نمایندگان کمکرسانی از میان خود مردم افغانستان، و نه فقط از نهادهای رسمی یا وابسته، انتخاب شوند. نظارت مردمی، شفافیت، و مشارکت عادلانه باید اصل قرار گیرد، نه مماشات با کسانی که خود بخشی از بحراناند.
در پایان، سخن ما روشن است: افغانستان گورستان فرصتها نیست، میدان جنگ ایدئولوژی نیست، بلکه خانه میلیونها انسان رنجدیده است. اگر راههای رسمی را بستهاید، راههای انسانی را مسدود نکنید. اگر درها را قفل زدهاید، بگذارید پنجرهای از دل مردم به سوی زندگی باز شود. اگر ارادهای برای خدمت ندارید، لااقل در برابر خدمت دیگران سنگ نیندازید. نان را گروگان نگیرید، انسانیت را مصادره نکنید.
بدانید! تاریخ، شما را نه بهخاطر آنچه گفتهاید، بلکه بهخاطر آنچه عمداً نکردهاید و آنچه عمداً انجام دادید، به محاکمه خواهد کشید. نسل فردا نه تنها از شما خواهد پرسید که چرا زنان را خاموش کردید و کودکان را گرسنه گذاشتید، بلکه خواهد پرسید: وقتی مردم به فریاد نیاز داشتند، چرا خود را به کر بودن زدید؟!
پاسخگو خواهید بود؛ هم در برابر تاریخ، هم در برابر خداوند که در آیه ۸۵ سوره هود فرمود:
«وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ»؛
مبادا حقوق مردم را پایمال نموده و در زمین تبهکارانه فتنه و آشوب برپا کنید.